گرایش تفسير سیاسی قرآن
معصومه دولت آبادی ،عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن
گرایش تفسير سیاسی قرآن
معصومه دولت آبادی ،عضو هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن
چکیده
با توجه به تحولات اجتماعی، سیاسی و علمی در دنیای جدید و ظهور مکاتب اخلاقی، فلسفی، اجتماعی و...، همچنين رشد روز افزون علوم، به ویژه در عرصه انسانی، نگاههای پرسشآمیزی به سوی قرآن دوخته شده است، مبني بر این که قرآنکریم چه آموزههایی در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی انسان دارد؟
در این مقاله به گرايش سیاسی در تفسير قرآن، که بر اساس ذوق و علاقه مفسر و نیاز زمان شکل میگیرد، ميپردازيم.
در مبانی «تفسیر سیاسی» توجه به اصل توحید و یگانه دانستن خداوند، جداييناپذيري دین از سیاست، استدلال بر آن، نبوت، امامت (متمم رسالت)، اهداف بلندمدت و کوتاهمدت در سیاست، با ارائه آیاتی از قرآنکریم بیان شده است.
ویژگیهای تفسیر با گرایش سیاسی، ارائه نمونههایی از آیات که به مسئله حکومت و سیاست توجه دارند، آسیبها و آفات گرایشهاي سیاسی در تفسیر و معرفی نمونههایی از تفسیر با گرایش سیاسی از جمله مواردی است که در این مقاله مورد توجه قرار ميدهيم.
واژههاي اصلي: قرآن، سياست، تفسير، حکومت، اجتماع.
مفهوم شناسي
گرایش: تأثیر باورهای مذهبی، کلامی، جهتگیریهای عصری و سبکهای پردازش تفسیر قرآن است که براساس عقاید، نیازها، ذوق، سلیقه و تخصص مفسر شکل میگیرد (رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسير قرآن (2)، روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، 23)، لذا اگر در تعریف روش معتقد باشیم که روش مستنداتی است که مفسر بر اساس آنها کلام خود ساخته را به عنوان تفسیر، معنی و مقصود آیات الهی ميشمارد و تنها راه دستیابی به مقاصد قرآن را همان مستندات میداند (عمید زنجانی، عباسعلی مبانی و روشهای تفسیر قرآن، 187)، باید گفت تفسير سیاسی یک روش و مبنای تفسیری نيست و از آن به گرایش سیاسی در تفسیر نام میبریم و در آن ذوق، علاقه و نیاز زمان برکار مفسر تاثیر گذاشته است.
سیاست: واژه سیاست از «ساس» و «السیاس» به معنی «ساس القوم»: دَبَّرهُم وَتوّلی امرهم (المنجد الطلاب، 345) یعنی قوم را سیادت کرد و امورشان را تدبیر کرد و متولی آنان شد. سیاست در لغت به معنی حکومت، ریاست و داوری، مصلحت و تدبیر، عقوبت و مجازات و تنبیه، و تربیت به کار رفته است.
دانشمندان اسلامی گفتهاند «سیاست به معنی روش اداره جامعه است؛ به گونهای که مصالح مادی و معنوی يکايک مردم تحقق یابد» و به دیگر سخن «سیاست، آیین کشورداری است»، لذا در این تعریف در سیاست قداست نهفته است و بر خلاف پندار رایج، با نیرنگ و فریب دادن دیگران همراه نیست. در این جا دو برداشت مثبت و منفی از سیاست به وجود میآید (نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، 15 و 16). ریاست، حکومت و سیاست به خودی خود زشت نیست، بلکه حسن و قبح آن تابع اهدافي است که رؤسا و سیاست مداران تعقیب میکنند (سویزی، علیرضا، مدیریت در قرآن و سنت).
تفسیر: مقصود از تفسیر ،تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدی آن، براساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره، است (ر.ک. به: رضايي اصفهاني، همان، 22).
تاریخچه
قرآنکریم علاوه بر بیان اعتقادات و احکام فردی، به احکام اجتماعی، سیاسی و حقوقی توجه ويژه دارد. آیات سیاسی قرآن بر مبنای دخالت دین در سیاست پایهگذاری شدهاند از اینرو بسیاری از آیات به مسائل حکومتی و اصول سیاست داخلی و خارجی، و .... می پردازد.
از سويي قرآن ولایت الله و اطاعت از خدا و پیامبر و اولوالامر را در طول هم ميداند و نظام سیاسی خاصی را پایهگذاری ميکند و مقابل نظامهای سکولاریستی (جدایی دین از سیاست)، دمکراسی (مردم سالاری) و انسان مداری ... ميايستد. پس ریشه بحث به خود قرآن و حتی پيش از آن باز میگردد، زیرا هر چند نبوت و حکومت دو امر جدا هستند، اما این گونه نیست که جمعپذير نباشند، چون اين دو در مورد برخی انبیا جمع شد (جوادی آملی، عبدالله، معارف، ش 22، ص22).
مسئله برداشتهاي سياسي از آيات قرآن در تاریخ تشیع کم و بيش مطرح بوده است تا اين که در قرن 13 هـ ق «شیخ محمد نجفی» در دائرة المعارف بزرگ فقهی خود «جواهر الکلام» به مسئله ولایت فقیه پرداخت. وي میگوید:
«ظاهر عمل و فتوای اصحاب یعنی فقهای امامیه این است که به صورت عمومیت به ولایت فقیه معتقدند و آن را از مسلّمات بلکه از ضروریات میدانند» (جواهر الکلام، 16، 178).
در استدلال به این امر میگویند: «زیرا اگر ولایت عامه فقیه نباشد، اکثر امور متعلق به شیعه معطل میماند» (همان، 21، 397).
ملا احمد نراقی در کتاب «عواید الایام» به این مسئله پرداخته و نوزده روایت را بر شمرده که در آنها از فقها با عناويني چون ورثةالانبیاء؛ امناء الرسل؛ خلیفة رسولالله؛ حصونالاسلام و... یاد شده است (ولایی، عیسی مبانی سیاست در اسلام، 255). کليني (اصول کافی، 1، 67) نيز روایات بسیاری از جمله مقبوله ابن حنظله را یادآور شده است، مبني بر اين که برای اختلاف کسی را انتخاب کنید که حدیث ما را روایت ميکند، حلال و حرام را ميشناسد و احکام ما را ميداند. باید به حکمیت او راضی شوید، چون من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم.
امام خمینی; با نگرش کلامی نسبت به ولایت فقیه، آن را با دلیل عقلی و کلامی شکوفا کرد. وي مبحث ولایت فقیه را از قلمرو فقه بیرون آورد. ولی فقیه را جانشين امام معصوم معرفي کرد. ولایت فقیه را از مهمترين احکام الهی شمرد و آن را بر جمیع احکام فرعی الهی مقدم داشت. امام در این رابطه حکومت را فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت دانست که در برخورد با جمیع معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی، بر اساس مصلحت و مفسده و با تکیه بر دو عنصر زمان و مکان، ضروری است.
مفسران قرن اخیر نيز چون شیخ محمد عبده، سید محمد رشید رضا، سید محمد قطب، سید محمد حسین طباطبایی، محمد طاهر ابن عاشور، سید محمود طالقانی، و دکتر وهبه زحیلی هر کدام به گونهاي به معارف اجتماعی قرآن توجه کردهاند و به تناسب به طرح مختلف بحثهای دامنهداری پیرامون دیدگاه قرآن درباره اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ و....پرداختهاند.
جدای از این تفاسیر کتابهای متعددی به عنوان تکنگاری و تفسیر موضوعی در این حوزه نگاشته شده است، از جمله: حقوق و سياست در قرآن، از محمد تقي مصباح يزدي و سياست و حکومت در قرآن، کاظم قاضي زاده.
حوزه سیاست و حکومت یکی از حوزه های اجتماعی است. عناوینی چون: نظام الحکم فی الاسلام؛ والنظم السلامیة در تالیفات اندیشمندان عرب زبان هست. موضوعاتی چون حاکمیت، شورا، خلافت، ملک، سیاست خارجی، عدالت اجتماعی، ... نيز از این موضوعات است.
مبانی تفسير سياسي
1. سیاست با قدرت، مالکیت و فرمان راندن همگام است، پس سیادت و فرمانروایی مطلق خداوند اولین و مهمترین مطلب در نظام سیاسی و بینش قرآنی است. سیادت و فرمانروایی مطلق ذات ربوبی بر این اندیشه کلامی استوار است که در ورای آگاهی و حقوق هر فرد و جامعه بر خویش، منبع آگاه، فيض رسان و داراي حقی هست که هم آگاهی و احاطهاش بر خیر و صلاح انسان از او بیش تر است Gوَاللَّهُ مِن وَرَائِهِم مُحِيطٌF؛ و رعایت او و رضایتش نسبت به رضای دیگران سزاوارتر است و همو مولای واقعی است. نه تنها عالم تکوین از آن اوست و نه تنها مالک یوم الدین است، که مالک حقیقی آسمانها و زمین میباشد و ملکیت یکی از راههای زمینه ساز جواز تصرف است.
Gقُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌF؛ (آل عمران / 26) «بگو: «بار خدايا! خداوندِ فرمانروايى (و هستى)! به هر كه (شايسته بدانى و) بخواهى، فرمانروايى مىبخشى؛ و از هر كه بخواهى، فرمانروايى را باز مىستانى؛ و هر كه را بخواهى، عزّت مىدهى؛ و هر كه را بخواهى، خوار مىگردانى؛ (همهى) نيكى(ها) تنها به دست توست؛ كه تو بر هر چيزى توانايى».
این آیه، ثابت میکند که تدبیر جامعه از راه قانونگذاری، تعیین قاضی و نصب حاکم و ولی امر مخصوص اوست، زیرا او هم از شئون تدبیر انسانها و بخشی از تدبیر جهان است که به خدای متعال اختصاص دارد (مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، 123).
2. یکی از مبانی اصولی در گرایش سیاسی در تفسیر قرآن، تفکیکناپذيري سیاست از دین، اصالت دیانت و پيروي سیاست از دیانت است. بيتردید قرآن به شأن اجتماعی، سیاسی، فرهنگی زندگی بشر توجه ويژه دارد.
یکی از ادله پیوند دین و حکومت، استلزام خطابات عمومی قرآن است که وظايفی را بر عهده جامعه گذاشته است. قرآن واجبات و تکالیفی را بر دوش جامعه گذاشته که امت اسلامی مخاطب آن است، از جمله جهاد با مشرکان، امر به معروف و نهی از منکر، فراهم آوردن ساز و برگ جنگی، و.... (برخی آیات عبارت است از: بقره/ 190، حجرات/ 9، انفال/ 60، آل عمران/ 104، مائده/ 38)، بنابراین جامعه باید قدرت و دولت مقتدری تشکیل دهد و این مهم را به آن واگذارد.
دلیل دیگر، وجود احکام خاص، نهادهای ویژه و راهبردهای جزئی سیاسی در قرآن است. موارد متعددی از احکام ويژه (مانند دیات، حدود، قصاص و...) و به طور کلی احکام جزایی و قضایی هست و وجود نهادهایی چون امر به معروف و نهی از منکر و تشويق به آمادگی نظامی در برابر دشمن وجهاد با کفار و منافقان و... که همه انکار ناپذیرند و مستلزم دخالت در سياست هستند.
3. مبانی کلامی مفسر، یعنی مبانی اعتقادی که با استدلال پذیرفته میشوند و شامل مباحثی چون توحید، معاد، امامت و عدل و... میباشند، تاثیر بسیار مهمی در اندیشه سیاسی متفکران دارند.
4. مهمترین بحث در علم کلام، «توحید» و «حاکمیت انحصاری خداوند» است. این اعتقاد پایه عقاید دیگر از جمله عقاید سیاسی است و به عبارت دیگر مشروعیت حکومت اسلامی، نه بر محور اراده فرد یا افراد و نه اراده اکثریت مردم؛ بلکه بر اساس اراده الله است و به یقین خداوند ارادهای جز تامین مصالح بندگانش ندارد (سویزی، علیرضا، همان،40).
5. از دیدگاه قرآن، نظام سیاسی و حقوقی، هدف نهایی نیست، بلکه وسیلهای است برای هدف نهایی نظام اخلاقی. هدف آفرینش کمال و سعادت همه انسانهاست؛ نه یک فرد، پس باید همگان حق استفاده از همه نعمتهای مادی ومعنوی را داشته باشند، اما در مقام عمل زمانی که بخواهند از نعمتهای خدادادی بهره بگیرند تزاحم و کشمکش پدید میآید. برای از میان برداشتن تزاحم و کشمکشها تعیین حدّ و مرز برای افراد و گروهها ضرورت می یابد، تا هر فرد یا گروه به اندازهای از مجموع نعمتهای خدا بهره برداری کند که بهترین نظام تحقّق یابد (مصباح یزدی، محمد تقی، همان، 46).
6. مسایلي مانند «احقاق حق»، «بسط عدالت»، «آزادیهای مشروع»، «تعلیم وتربیت»، «ایجاد بستر مناسب رشد فرد و جامعه» (نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام ، 20) که از اهداف متوسط نظام سیاسی و حقوقی در قرآن است، مورد توجه مفسر سیاسی است.
7. در نگاه سلبی، نظام سیاسی قرآن از هر گونه فریب، دروغ، نیرنگ، خدعه و سایر مظاهر شیطانی به دور است و بر مبنای نفی هر گونه ظلم، استبداد، استثمار و استعباد و مبتنی بر قسط و عدل میباشد.
8 . سیاست در قرآن، در حقیقت، راه بردن انسان در مسیر هدایت وکمال فرد و جامعه همراه با رعایت مصالح دنیا و آخرت و حذف موانع در مسير رسیدن به سعادت راستین است.
9. مبانی حقوق و آزادی سیاسی در قرآن در جهت «آفرینش آزاد» مردم از سوي خداست و نباید بنده دیگری، جز خدای یگانه، باشند و از نظر اجتماعی نیز در تعیین سرنوشت خود حق دارند.
10. منبع سیاست و حقوق: کتاب، سنت، اجماع و دلیل عقل است، اما تنها منبع حقوق در اسلام «اراده تشریعی الهی» است. اهمیت کتاب و سنت از آن جهت است که هر دو نشانگر اراده تشریعی الهیاند (مصباح یزدی، همان، 60).
ویژگیهاي تفسير سياسي قرآن
1. در گرايش سياسي تفسير قرآن، به آیاتی که مسایل اجتماعی، سیاسی، حقوقی و ولایی را مطرح میکند، بیشتر بها میدهند.
2. در این گرایش مفسر کار خود را همیشه از مشاهده نوعی بینظمی و مشکل که در جامعه و جهان وجود دارد، آغاز میکند و بعد از تشخیص مشکل به جستوجوی راههاي حل مشکل میپردازد و در نهایت الگوی خود را برای درمان مشکلات از آیات قرآن ارائه میدهد و ميکوشد به دین وسیله بحرانهای مهم جامعه را حل و فصل نماید (فوزی، یحیی، اندیشه سیاسی امام خمینی، 20). وي در ریشه یابی علت مشکلات ملل مسلمان به ضرورت تشکیل حکومت و قدرت سیاسی پی میبرد و علت تشکیل حکومت را از مباحث عقلی و نقلی دریافت میکند. در واقع او در پی تبیین وضع موجود و ارائه راه حل برای مشکلات و الگو برای رسیدن به جامعه آرمانی است. چگونگي تبیین وضع موجود و درک صحیح از چرایی مشکل، به عوامل مهمی (مانند: نوع جهان بینی، معرفت شناسی، انسان شناسی و مبانی فقهی و کلامی مفسر) بستگی دارد که تاثیر به سزايی در تفسیر آیات سیاسی میگذارند.
3. پرسشهایی که او مطرح میکند، عبارت است از این که چه کسی باید حکومت کند؛ چرا باید از حکومت پیروی کرد؛ چگونه میتوان برای اداره جامعه تصمیم صحیح اتخاذ کرد (همان، 18)؛ آیا قرآن آموزههای سیاسی دارد و آيا در این باره راهبردهایی را تعلیم میدهد؟
4. هدف مفسر سیاسی، تنها توضیح علمی نيست، بلکه تغییر واقعیت، همراه با سرزنش یا تایید اخلاقی است. در واقع هدف مفسر با گرایش سیاسی، يافتن راههای کار آمدی حوزه سیاسی و اداره بهتر جامعه از آیات قرآن میباشد (فوزی، یحیی، همان، 18).
5. مفسر در این گرایش به حجیت عقل اعتقاد دارد و از روش تفسیر عقلی (به معنای اخص) بهره میبرد.
6. در گرایش سیاسی، گرایش علوم اجتماعی به معنای اعم، به وضوح نمایان است. مفسر گاه مسائلی را که در امتهای پیشین اتفاق افتادهاند بررسی ميکند و از ميان آن تعدادي اصول و قواعد کلی که راهنمای زندگی اجتماعیاند، استخراج میکند و آنها را برای بهبود وضع جامعه ارائه میدهد.
7. در تفسير سياسي قرآن احکام سیاسی و حقوقی همراه با احکام اخلاقی بیان میشود، چون همه احکام سیاسی و حقوقی اسلام باید در چار چوب اخلاق واقع شود؛ مانند آیه 7 سوره مائده. از آن جا که نظام حقوقی، سیاسی اسلام کاملا بر مبانی دینی ـ از جمله اعتقاد به توحید و معاد ـ مبتنی است، اخلاق و حقوق دو جزء مهم از کل دین را میسازند و نيز در اساسیترین معارف نظری دین ریشه دارند (مصباح یزدی، محمد، همان، 45).
8 . به مسئله وحدت مسلمانان بر اساس آیه Gوَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواF؛ «و همگى به ريسمان خدا، تمسّك جوييد و پراكنده نشويد» توجه خاص دارند. و کمتر به سبک های ادبی و لغوی روی آوردهاند.
9. مفسران در اين تفاسير به جهتگیریهای عصری در مبارزه با دشمنان اسلام به ویژه اسرائیل و استعمار گران غربی روي آوردهاند. و در تفاسیر خود بر خطر دشمنان اسلام تاکید میکنند.
10. مفسران در گرايش سياسي از بیانی ساده و روان که براي همگان قابل فهم باشد، بهره بردهاند.
روششناسي
تفسير سياسي ميتواند به سبک تفسير ترتيبي يا موضوعي انجام شود. در تفسير سياسي نبايد از شيوه تحميل بر قرآن استفاده کرد، چون به تفسير به رأي منتهي ميشود، اما ميتوان از شيوه استخدام علوم سياسي براي فهم بهتر آيات قرآن يا استنباط نظام سياسي از قرآن استفاده کرد. البته گاهي هم ميتوان به نظريهپردازي قرآني در حوزه سياست دست يافت، مثل مشروعيت از بالا به پايين Gأَطِيعُوا اللّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْF؛ «خدا را اطاعت كنيد و فرستاده [خدا ] و صاحبان امرتان را اطاعت کنيد». هم چنين ميتوان مباني سياست را بر اساس قرآن شکل داد.
معرفی تفاسیر با گرایش سیاسی
«گرایش» تاثیر باورهای مذهبی، کلامیِ جهتگیريهای عصری و سبکهای پردازش در تفسیر قرآن است که بر اساس ذوق، سلیقه و تخصص علمی مفسر شکل میگیرد، بنابراين بیشتر باید در تفاسیر جامع دنبال گرایش سیاسی بود. ما چند نمونه از تفاسیری را که رگههای گرایش سیاسی در آنها قویتر است، معرفي ميکنيم.
الف) تفسیر فی ظلال القرآن: اين کتاب اثر سید ابن قطب ابراهیم الشاذلی (م: 1386هـ .ق) است. في ظلال القرآن یکی از تفاسیری است که با گرایش سیاسی و اجتماعی نگاشته شده است و هدفش احیای نهضت اصیل اسلامی است. برخي از اهداف سید قطب عبارتاند از:
1. پر کردن شکاف عمیق بین مسلمانان عصر وي و قرآن.
2. شناساندن رسالت علمی، سیاسی قرآن.
3. تبیین غیرت دینی و روحیه جهادگري؛ آن گونه که مورد نظر قرآن است.
4. تربیت اسلامی و قرآنی مسلمانان.
5. نشان دادن راههای وحدت به مسلمانان.
نمونههايي از تفسير
1) او در اثبات لزوم شورای مسلمانان در تفسیر آیه Gوَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْF؛ (شوري / 38) مینویسد:
«از ويژگيهاي مؤمنان پيش و پس از تشکیل دولت، مشورت است، چون شورا مانند نماز است؛ نسبت به مسلمانان، اگر مؤمن نمیتواند نماز را ترک کند، شورا را نیز نمی تواند وانهد؛ به ویژه در امور عمومی که به مصالح امت متعلق است» (سید قطب، فی ظلال القرآن، 1190).
2) آیه شریفه Gإِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ...F؛ (نساء/ 58) «به راستى خدا به شما فرمان مىدهد امانتها را به اهلش برگردانيد و هنگامى كه ميان مردم حکم ميرانيد، به عدالت داورى كنيد»، را دلايل لازم بودن عدالت ورزی در عرصه داخلی و بین المللی میداند. وي مینویسد:
«نص آیه حکم عادلانه بین مردم را به صورت مطلق بیان میکند و شامل همه انسانها میشود؛ نه تنها عدالت بین مسلمانان و نه تنها عدالت با اهل کتاب، بلکه با سایر مردم، عدالت ورزی حق هر انسانی است. تمام بشریت بر این وصف مجتمع میشوند: چه مومن و چه کافر، دوست و دشمن، سفید و سیاه، عرب و عجم.»
3) سيد قطب درباره پایبندی دولت اسلامی در وفای به عهد و پیمان های بینالمللی و نفی پیمان شکنی مينويسد:
«گرچه دولتهای غیر اسلامی برای حفظ مصالح خود به نقض پیمان و خیانت متوسل میشوند، دولتی با دولت دیگر پیمان میبندد، ولی پس از آن که دولتهای پیشرفته را پیدا میکند، به نقض عهد با دولتهای هم پیمان مبادرت میورزد؛ ولی اسلام چنین شیوهای را مجاز نمیداند و به طور جزم به وفای به عهد نظر میدهد و به گرفتن پیمان بر غیر از مسیر نیکوکاری و تقوی راضی نمیشود و هرگونه عهد و قرارداد را که بر مبنای گناه و سرکشی بسته شود و بر حق کشی از انسانها مبتنی باشد و به فریب دولتها و ملتها بينجامد، از اساس برنمیتابد؛ پس دنیایی که در آن رهبری انسانیت را اسلام به عهده گیرد چه دنیای با آرامش و اطمینانی است و چه روابط سالم فردی و اجتماعی خوبی دارد (همان، 4، 2192).
4) سيد ذیل آیه Gيَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا...F؛ (مائده / 8) «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! قيامكنندگان براى خدا، [و] گواهىدهندگان به دادگرى باشيد؛ و كينهورزى گروهى، شما را وا ندارد كه عدالت نكنيد؛ عدالت بورزيد»، مینویسد:
«عدالت خالصانه که جماعت مسلمان همراه با شهادت الله اجرا میکنند، از هر گونه مصلحت اندیشی ،هوا پرستی و عاطفه ورزی به دور است؛ گرچه آن را مصلحت جماعت، امت و یا دوست بنامند و تنها رضا و تقوای الهی را در نظر دارد و بس» (همان، 2، 774).
ب) تفسیر التحریر و التنویر: شیخ محمد طاهر (ابن عاشور) (متوفای: 1393هـ .ق) نويسنده اين تفسير است. وي گرایش عقلی متناسب با نهضت علمی عصر را برگزیده و از سطحی نگری پرهيز کرده است. تفسیر وي بیشتر به مسائل تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی ميپردازد و با توجه به نیاز روز و مسائل مطرح شده میان نسل جوان، به تفسیر و تبیین آیات و ارائه راهحل مشکلات حاضر در سایه رهنمودهای قرآن ميپردازد.
نمونهاي از تفسير
1) «Gلاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِF، آیات جهاد ابتدایی را نسخ کرده و آزادی عقیده محکم است. در صدر اسلام قتال با مشرکان برای پذیرفتن اسلام وجود داشت. در روایت است که پیامبر فرمود: من مامور شدم با مردم قتال کنم تا لااله الا الله بگویند و پس از ایمان به خدا، خون و مالشان محفوظ است؛ مگر آنکه حقی بر آنان باشد. پس این آیه ظاهراً بعد از فتح مکه نازل شد و بعد از این که شهرهای عرب خلاص شدند؛ چون امکان دارد نزول یک سوره دو سال هم طول بکشد پس حکم قتال کافران با پذيرش اسلام نسخ و بر دخول کفار تحت سلطة اسلام بسنده گردید».
نویسنده در ادامه پس از جدا سازی آیات توسعه دین و دولت اسلامی، آیات مربوط به موضوع اوّل را منسوخ میداند و در مجموع آیات قتال را در ارتباط با Gلاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِF، به سه دسته جدا تقسيم ميکند و مینویسد:
«دسته اول آیات کارزار دفاعی است، مثل Gوَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً ...F؛ این قتال برای اکراه بر اسلام نیست، بلکه برای رفع غائله است. دسته دوم آیاتی است که بدون هیچ غایتی به قتال مشرکان امر ميکند. اطلاق آن میتواند به غایت آیه Gحَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَF؛ (توبه / 29) مقید باشد و در نتیجه معارض Gلاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِF؛ (بقره / 257) نیست. دسته سوم آن چه غایت Gحَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِF؛ (بقره / 102) را دارد. این آیات به آیه Gلاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِF و آیه Gحَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ...F منسوخ است» (ابن عاشور، التحریر والتنویر ، 3، 26 ـ 27).
2) ایشان در جای دیگر از تفسیر خود ذیل آیه Gيَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍF؛ (مائده / 51) هشت نوع ارتباط با کفار را تصویر ميکند و بعضی از آنها را مورد نهي ميداند (همان 3، 218 و 220).
ج) تفسیرالمنار (تفسیر القرآن العظیم): این تفسیر ناتمام به انشای شیخ محمد عبده (متوفی: 1323هـ . ق) و املای رشید رضا (متوفای: 1354) با گرایش اجتماعی، تربیتی، و جهتگیری سیاسی نگاشته شد. نويسنده به مشکلات مسلمانان در عصر خود توجه دارد و علل عقبماندگی جامعه اسلامی را بررسی ميکند و ساختن جامعهای قوی در سايه بر انگیختن امت اسلامی به انقلاب قرآنی علیه اوضاع عصر را ضروری میداند.
برخورد درست علمی با زندگی، عنایت کامل به تامین اسباب و علل تمدن اسلامی، برخورد با دشمنان، پاسخگویی به تهاجم و شبيخون فکری استعمار عليه اعتقاد، تاریخ، تمدن و بزرگان اسلامی و ابطال ريشهاي تفکر آنان با ادله علمی و حقایق تاریخی از ديگر ویژگیهای این تفسیر است.
همچنین یک برنامه تربیتی برای امت اسلامی ترسیم میکند و مسلمانان را به آراسته شدن به آداب و اخلاق اسلامی فرا میخواند و به قرآن و سنت به عنوان اولین مرجع قانونگذاری تأکید میورزد.
چند نمونه از تفسیر
1. رشید رضا مانند بسیاری از اهل سنت شورای مسلمانان را واجب و الزامی میداند. او مینویسد:
«هنگامی که خداوند مشورت را برای پیامبرش واجب کرد، پس غیر از او اولی هستند. سیره خلفای راشدین و اجماع امت نیز بر این دلالت دارد؛ اگر چه بعضی از فقها از آن غافل شده و شوری را مستحب دانستهاند؛ نه واجب، چون میخواستند امیران و پادشاهان را راضی کنند. مقتضای آیه شریفه Gشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِF؛ (آل عمران / 159) اين است که هنگامی که پس از مشاوره در کاری عزم بر امضا آن چه شورا آن را ترجیح داد، نمودی، در امضای آن به خدا توکل کن» (رشید،رضا تفسیر المنار، 4، 2050).
در جای دیگر مينويسد:
«حکومت اسلامی از آنِ امت است و شکل آن شورا است و رئیس آن امام اعظم است» (همان، 11، 265).
2. صاحب المنار آیه Gإِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ ...F؛ آورده است:
و آیه قبل از آن، را اساس حکومت اسلامی میداند و مینویسد:
«اگر در قرآن غیر از این دو آیه نازل نگردیده بود، کافی بود که مسلمانان تمام احکام خود را برآن بنا نهند» (همان، 5، 168).
3. رشید رضا به ارتباط دین و حکومت بدون آن که همه آن چه در حوزه سیاست و حکومت لازم است، در مجموعه دین باشد، معتقد است. وي تبعیت از پیامبر را شامل تبعیت از قرآن و در تشریعات نبوی میداند که شامل تبعیت در امور عادی مثل «کلوا و ادهنوا به» نمیشود: اموری که نه تقرّبی در آن است و نه حقوقی که مقتضای شریعت باشد (همان، 9، 303).
د) من الوحی القرآن: سید محمد حسین فضل الله تاليف اين تفسير را در سال 1399 هـ .ق به پايان برد. تفسیر تربیتی، اجتماعی من الوحي القرآن همراه با گرایش حکومتي و سياسي است. وی ميخواهد کار سید قطب در فی ظلال القرآن را در تفسیرش احیا کند. و میکوشد برای تحقق خلافت خدا بر زمین، بین انسان و محیط طبیعی و اجتماعی او سازگاری برقرار نماید.
هـ) الکاشف: علامه شیخ محمد جواد مغنیه (متوفای: 1400هـ .ق) از علما و مبارزان لبنان نويسندة الکاشف است. و روحية ضد صهیونیستی قوی او در نوشتههایش نمایان است. با توجه به این که مغنیه خود مناصب حکومتی داشت و از منادیان تقریب مذاهب بود، تفسیرش نیز در جهت تقریب و وحدت اسلامی نگاشته شده است. وي تفسیر تک جلدی دیگری به نام «مبین» دارد.
و) تفسیر مراغی: شیخ احمد مصطفی مراغی نويسنده اين تفسير جامع معاصر است. تفسير وي جنبه اجتماعی، اخلاقی و تربیتی همراه با گرایش سیاسی دارد. از ویژگیهای تفسیر مراغي بیان مشکلات جوامع و علل انحطاط دولتهای اسلامی است. به منشأ دردها و اسباب درمان آنها آشناست و در تفسیر خود به علاج و ریشهکنی آنها در سايه قرآن توجه دارد. در بسیاری از جاها مسئولان حکومتی را مورد خطاب قرار میدهد و خود خواهان اصلاحات و انقلاب علیه موانع پیشرفت اسلام و مسلمانان است.
هـ) تفسير نمونه: نوشتة حضرت آيت الله مکارم شيرازي و از تفاسيري است که به مباحث سياسي و اجتماعي مسلمانان توجه دارد.
ز) تفسير نور: حجت الاسلام والمسلمين قرائتي نويسنده اين تفسير است. تفسير نور نيز به مباحث سياسي و اجتماعي مسلمانان علاقهمند است.
ح) تفسير قرآن مهر: نوشته دکتر رضايي اصفهاني و از تفاسيري است که به مباحث سياسي و اجتماعي مسلمانان توجه دارد.
آسیبها
تفاسیری با گرایشهاي تند سیاسی در حمایت از احزاب خاص و منحرف و گروهکها نوشته شدهاند. نويسندگان اين کتابها در سايه حرکتهای التقاطی سیاسی، دینی و با داعیه تحمیل اهداف حزبی بر قرآن، اين تفاسير را ارائه کردهاند. این نوع تفاسیر به صورت مقطعی و پراکنده انجام گرفته است و چون نوع مخاطبان آنها به مبادی و آداب لغت آشنایی نداشتند، نویسندگان از همین فقر سوء استفاده و تلفیقهاي خود را در قالب تفسیر ارائه کردند. روش این تفسیرها کاملاً تحمیل بر قرآن است و حتی با ظاهر قرآن هم سازگار نیست.
نمونهها
الف: گروه زنان
نمونههای روشن این دسته از نوشتهها، جزوههایی است که به عنوان جزوات تفسیری از جانب گروهکهای التقاطی مثل گروه فرقان انتشار یافته است، مانند: تفسیر سوره بقره از جواد صابر، تفسير سوره مریم، نمل و قصص از احسان کمالی، تفسیر سوره یوسف، تفسیر جزء سیام یا تفسیر سوره نبا تا ناس از محمد حسین آل یاسین و نیز تفسیر سوره مزمل از احسان کمالی، مدثر، قیامت، انسان و مرسلات از نجم الدین منتظر، تفسیر سوره ذاریات، ق، و ترجمه کامل از قرآن نیز از آنان منتشر شده است. همچنین آثار دیگر آنان عبارت است از: تفسیر فاطر، یس، صافات، تفسیر احزاب، تفسیر سبا و نجم، تفسیر عنکبوت و روم، تفسیر لقمان و سجده، تفسیر شوری و زخرف، تفسیر محمد؛ فتح و حجرات، تفسیر دخان، جاثیه و احقاف، تفسیر مومن و فصلت، تفسیر فرقان و نور، با نام نجم الدین شکیبا و تفسیر سوره انبیا از حسین صادقی (جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، 549 و 546).
اینک به نمونههایی از تفسیرهای قرانی آنان توجه ميکنيم:
در کتاب توحید و ابعاد گوناگون که به نام داوود قاسمی چاپ شده است اصول کلی مستخرج از قرآن درباره انسانشناسی، ایمان و انقلاب و ضد انقلاب است. در این کتاب از مرحله غیب انقلاب و مرحله شهود آن سخن به میان آمده و به تفصیل از قرآن، برای مرحله پیش از انقلاب و پس از پیروزی، بهرهگیری شده است، در آیه دوم سوره بقره ایمان به غیب را به معنای «ایمان به غیب انقلاب» تفسیر کرده است. در باره ارتباط غیب و صلاة هم آمده است: به طور کلی همه اصول تئوریک حزب توحیدی در مرحله غیب انقلاب، در کلمه صلاة جمع شدهاند.
در تفسیر وحی گفتهاند: «وحی در تعریف کلی آن همان شناخت پدیده نسبت به راه تکامل خویش بر حسب ظرفیت وجودی و در مدار تکاملیش یا به قول امام آن انفجار درونی و درد تکامل خواهی میباشد» (جعفریان، رسول، همان، 549).
در داستان یوسف، گرگ را به معنای ضد انقلاب گرفتهاند که حضرت یعقوب7، او را برای به دام انداختن ضد انقلاب به سوی آنها فرستاد. یا برای مثال محراب را به معنای سنگر گرفتهاند و امام را رهبر انقلابی دانستهاند.
گاو بنی اسرائیل را کنایه از نظام سرمایهداری دانستهاند.
«راه چاره چیست؟ ذبح کردن آن گاو! آری باید واسطههای بازاری، سرمایهداران، صاحبان شرکتها و کارخانهها از بین بروند».
در این میان بیش از همه، استاد مطهری از این تفاسیر برآشفت و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادی گری تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» سخت به آراي تفسیری آنها حمله کرد. وي در یادداشتهای خود نيز نقدهایی بر تفاسیر فرقان نوشت. این متفکر بزرگ انقلاب اسلامی ایران مینویسد:
«خلاصه همه قرآن را از دیدگاه طبقاتی تفسیر کردهاند؛ گویی قرآن آمده است در 1400 سال پیش که نظریه ماتریالیسمی مارکس را پیاده کند».
در جای دیگر ایشان مینویسد:
«اینگونه تفاسیر یعنی خالی کردن مفاهیم دینی از معنویت و همه را تفسیر مادی کردن، به معنی خالی کردن زیر پای دین و مذهب است. همان سیاستی که مارکس پیشنهاد کرد که برای مبارزه با دین باید همه مفاهیم دینی را تفسیر مادی کرد و الحق بهترین راه همین است» (مطهري، مرتضي، علل گرايش به ماديگري، 38 به بعد).
این گروهک منحرف بر اساس آیه Gفَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِF؛ تلاش برای آزاد ساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم را طرح کردند و بر اساس همین تفکر مادی و تفسیر نادرست دست به ترور محمد ولی قرنی و استاد مطهری زدند.
ب: گروه منافقين خلق
همچنین نوشتههای منافقین موسوم به مجاهدین خلق از همین دست است. اینان بیشتر به مسئله نسخ روی آوردند و آیات محکم را همان اصول کلی و ثابت شریعت و آیات متشابه را به احکام متغیر مبتنی بر آن اصول، تفسیر کردند که با تغییر شرایط تغییر مییابد. آنان از نسخ مستمر و هميشگي احکام سخن گفته و ميخواستند با این شیوه افکار الحادی خود را در پوشش دین جلوه دهند (معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسرون، 2، 509). اکنون چند نمونه از اعتقادات و تفسیرهای به دور از واقعیت آنها را میآوریم.
حنیف نژاد از اعضای اصلی سازمان مجاهدین خلق مینویسد:
«منظور از مؤمنین در آیه سوم جاثیه چیست؟ از نگاه اول چنین به نظر میرسد که منظور، مومنین مسلمان باشند، در حالی که چنین نیست، زیرا با در نظر گرفتن آیات بعدی مخاطب این آیات ضمناً کسانی هستند که ایمان به خدا ندارند» (حنيف نژاد، راه انبیا، 199، جعفریان، همان، 387).
وي آیه شریفه Gوَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُF؛ «بقره / 251» را چنین معنا ميکند:
«اگر نبود دفع کردن (نفی) خدا بعضی مردم را به واسطه دیگر (طبقهای با طبقه دیگر) تباه میشد زمین (فساد طبقه حاکم انسان را منقرض میکرد)، ولی خدا بر جهانیان کرامت دارد. از این آیه شان تکامل اجتماعی و آن هم از درون به خوبی پیدا میشود» (همان، 65).
سازمان مجاهدین خلق معتقد بود وظیفه اساسی سازمان این است که باید اسلام اصیل و بیپیرایه را از سر چشمههای زلال آن (قرآن و نهج البلاغه و ...) به دست آورد؛ آن هم نه بر اساس استنباطات مفسران، بلکه بر پایه استنباط خود سازمان که به اصطلاح مجهز به علم مبارزه و تشخیص صحیح از سقیم در شرایط پیچیده روز بود (همان، 389).
این گروه مارکسیسم زده در تفسیر سوره ناس نوشتهاند:
«بگو پناه می برم به سر رشته دار مردمان، زمامداران، ایده آل مردم، از شر افسون نظام افسونگر خودناپیدا، که همی در سینه مردمان میدمد».
در تفسیر سوره فلق میخوانیم:
«بگو پناه میبرم به نوزایی قوانین؛ سر رشته دار سپیده دمان؛ سپیده دمان انقلاب ، سپیده دمان سیاهی شکافی تاریک شکن، اغوا شکن؛ تزویر شکن، اوهام شکن، خرافه شکن، بیدادشکن؛ از شر آنچه کهنه شده است... از
شر هر نظام سیاهی که با فضای هستی انسانها را فرا گیرد و از شر قدرتهای افسون گردمنده در گرههای اراده خلقها، با وسایل تبلیغی، رسانه گروهی...».
گویا قاموسی که در دست این نویسنده بوده تاکنون به دست هیچ کس نرسیده است، زیرا هیچ یک از این معانی در هیچ کتاب لغتی برای الفاظ قرآن ذکر نشده است (معرفت، محمدهادی، همان، 2، 509).
یکی از مدعیان تفسیر در بارة جمله «اقیموا الصلاة» مینویسد: منظور آن است که آتش انقلاب را به پا دارید. وی معتقد است که صلوة یعنی آتش انقلاب و دلیل آن را آیهای می داند که فرمود: همانا صلوة شما را از زشتی و نا پسندی باز میدارد. وي مينويسد:
«در حال حاضر حدود یک میلیارد مسلمان نماز میخوانند، ولی هرگز از فحشا و منکرات دوری نگزیدهاند، در این صورت اگر صلوة به معنی نماز باشد، این آیه دروغ خواهد، بود زیرا ادعای قرآن عملاً واقع نشده است، پس ناگزیم بگوییم صلوة مفهوم دیگری دارد و آن آتش انقلاب است و این که آیه صلوا نگفته، بلکه اَقِم، یعنی به پا دارید را به کار برده، تایید دیگری است بر ادعای ما» (بهشتی، روش برداشت از قرآن، 2). دیگری واژه صلوة در جمله اقیمواالصلاة را به پیوستگی میان اعضای یک حزب یا پیوستگی به طور مطلق معنی کرده است (مطهری، مرتضی، همان 46).
آیت الله مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری به این گونه تفسیر ميتازد و نمونههایی از آن را نشان می هد. به عنوان مثال ایشان مینویسد:
«از نظر شما قرآن جز فلسفه" قرآن فلسفه مدون حزب خدا" فلسفهای که تنها یک هدف دارد و آن پیروز گردانیدن محروم شدگان بر قدرتمندان است، نیست. تمام مسایل قرآن بر محور انقلاب و فلسفه انقلاب است، خداوند حزب تشکیل داده و حزب خدا، همه نیروهای متکامل جهان، دارای هر عقیده و مذهب، میباشند و خداوند میخواسته است یک حزب تشکیل دهد و یک فلسفه انقلابی برای حزب بنویسد و همین کار را هم کرده است. برای فهم فلسفه انقلاب، انقلابی بودن کافی است و شرط دیگری ندارد. و با انقلابی نبودن هیچ شرطی مفید نیست لهذا آن جا که خواسته اید به مفسر بزرگ معاصر که البته گناه بزرگش تالیف کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و نقد ماتریالیسم و دیالکتیک است. اهانت کنید، گفتهاید مفسر قرآن در نظام استعماری باید کوهی از مواد، فلسفه، منطق، حکمت، کلام، نقد، اصول، صرف و نحو... باشد که سنگینی آنها او را آزار داده و از میان "تن"ها به تنهایی بکشاند، زیرا به مفاد آیه هر کس وزنش سنگینتر باشد، پیروز است... خلاصه برای اینکه تفسیر، تفسیر امام باشد، دنبال سخن امام رفتن ضرورتی ندارد، باید تفکر تفکر امام باشد و تفکر آنگاه تفکر امام خواهد بود که فرد از نظر طبقاتی در طبقه امام (طبقه محرومان تاریخ) باشد و عملا درگیریهای طبقاتی او را داشته باشد تا مانند او تجربه کند و بیندیشد (مطهری، مرتضی، همان، 38 و 39).
بر اساس سیاستزدگی و تفکرات غلط آیه کریمه Gالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَF را اینگونه تفسیر کردهاند:
«منظور غیب معهود وشناخته شده همان مراحل ابتدایی رشد انقلاب توحیدی و زمان انجام تحولات کمی است».
در تفسیر آیه Gوَبِا لْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَF میگویند:
«اینان به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب یقین دارند و میدانند که این موضعگیریهای خاص و این روش انقلابی سر انجام آنان را به هدف خویش که رسیدن به نظام برتر است میرساند...».
هر جا که نام دنیا آمده، آن را با کلمه «زندگی پستتر» ترجمه کردهاید ولی مقصود از زندگی پستتر را منحصرا زندگی در نظام سرمایهداری قرار دادهاید و آخرت را به معنی نظام برتر ترجمه کردهاید، به معنی نظام عادلانه سوسیالستی که بعد از این نظام بر قرار خواهد شد، دانستهاید (همان، 44).
از این قبیل تفاسیر به رای در میان گروهکهای به ظاهر انقلابی بسیار است. يکي موسی را کنایه از روح انقلاب تودههای زحمتکش و فرعون را اشاره به رژیمهای جبار میگیرد. دیگری عیسی را به معنی افکار زنده کننده اجتماع و مریم را کنایه از روح پاکی و عفت میداند و کمکم دامنه این تفسیر به رأی به احکام و قوانین اسلام کشیده میشود.
یکی از انتقادهای اساسی نسبت به اندیشههای دینی این گروهها نگاه ابزاری به دین، برای ایجاد تحول و تحرک اجتماعی و بالا بردن کارکرد دین است.
نتیجه: آیات سیاسی در قرآن بر مبنای دخالت دین در سیاست پایه گذاری شده است. نظام خاص سیاسی در قرآن بر اساس ولایت الله و اطاعت از خدا و رسول و اولوالامر نهادینه شده است که خود گوياي توجه قرآن به رهبران جامعه است.
مبانی تفسیر سیاسی در قرآن براساس سیادت و فرمانروایی مطلق خداوند، تفکیکناپذيري سیاست از دین، تاثیر مبانی کلامی و نوع اندیشه و جهانبینی در برداشت از آیات سیاسی، و به همان نسبت تعیین اهداف نهایی و متوسط نظام سیاسی پیریزی میشود.
از خصوصیات تفاسیر سیاسی، این است که مفسر با استفاده از شیوه اجتهادی با توجه به برداشتهای قرآنی، حدیثی، فقهی و کلامی، به تبیین وضع جوامع و ارائه الگو برای حل معضلات و رسیدن به جامعه آرمانی میپردازد. به علاوه احکام سیاسی وحقوقی همراه با احکام اخلاقی را بیان میکند. به دور از سبکهای ادبی و لغوی با بیانی ساده و شیوا و روان به مسئله وحدت مسلمانان در رویارویی با دشمنان اسلام میپردازد. توجه به پایانه تاریخ قدرت سیاسی نيز که همگام با پیروزی مستضعفان در زمین و کاشتن نور امید و روشنایی در دلهای آنان است، از نقطه نظر مفسر سیاسی قرآن دور نمیماند.
افراط و تفریط از آسیبهای تفسیر آیات سیاسی به شمار میرود. جدا کردن دین از حوزه سیاسی و انحصار آن به اعمال عبادی، حل شدن در حکومتهای سکولار و بیدین، از آفات اين گرايش است. از سوي دیگر گرایش سیاسی تند و تیز در حمایت از احزاب و گروهکهای به ظاهر انقلابی، از آسیبهای جدی است که به تفسیر به رای میکشد.
در خاتمه به معرفی نمونههایی از تفاسیر که به مناسبات اجتماعی، سیاسی آیات توجه دارند، پرداختیم.
فهرست منابع و مآخذ
1. ابن عاشور، محمد طاهر، تفسیر التحریر والتنویر، دارالتونسیه للنشر، تونس.
2. حسینی بهشتی، محمد روش برداشت از قرآن، تهران، 1361.
3. جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، چاپخانه اعتماد، قم، 1385، چ ششم.
4. جوادی آملی عبدالله، حکومت دینی، مجله معارف، ش 22، س 1383.
5. رشید،رضا، محمد، تفسیر المنار، دارالمعرفه، بیروت، چ سوم.
6. رضایی اصفهانی، محمد علی، روشها و گرایش های تفسیری قرآن، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، 1382، چ اول.
7. سویزی، علیرضا، مدیریت در قرآن و سنت، انتشارات علوم اسلامی، اراک، چ اول.
8. سید قطب، فی ظلال القران، دارالشروق، لبنان، چ پانزدهم.
9. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1362، چ چهارم.
10. عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1376، چ سوم.
11. فوزی یحیی اندیشه سیاسی امام خمینی، نشر معارف، قم، 1384، چ اول.
12. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، دارالجیل، بیروت.
13. قاضیزاده، کاظم، سیاست و حکومت در قرآن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1384، چ سوم.
14. لکزایی، شریف، ولایت فقیه، بوستان کتاب، قم.
15. مصباح یزدی، محمد تقی، حقوق و سیاست در قرآن، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1378، چاپ اول.
16. مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، انتشارات صدرا، چ هشتم.
17. معرفت، محمدهادی، هادی، تفسیر و مفسران، موسسه فرهنگی تمهید، قم، 1380، چ دوم.
18. نوروزی، محمد جواد، نظام سیاسی اسلام، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1385، چ دهم.
ولایی، عیسی، مبانی سیاست در اسلام، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1377.
منبع مجله تخصصی قرآن و علم