ویژگیهای مدیریتی در سیره امام علی(ع)
نویسنده: محمد نخی
مقدمه :
جامعه به هر وسعتی که باشد ـ چه جمع چند نفره خانواده و چه یک اجتماع بزرگ مانند کشورـ برای سامان یابی و پیشرفت در همه ابعاد ، نیازمند مدیریتی است که بتواند در هر دو جنبه نظر و عمل آنرا اداره کرده و به سرمنزل مقصود برساند. مدیریت یک مدیر توانمند هم باید در عرصه تئوریک و ایده در سطح بالایی باشد و هم درعرصه اداره عملیاتی جامعه تحت نظارت خود کامل باشد؛ البته هر جامعه ای متناسب با سطح فرهنگ ، توقع افراد و عوامل دیگر، مدیریت خاص خود را میطلبد که شاید به دلیل همین تناسب است که در جوامع شرقی و غربی، دین مدار و لائیک، نوع و مدل مدیریتی متفاوت است.
بنابراین تحقیقات مدیریتی نباید صرفاً به یک سری کلی گویی و بیان فرضیه ها اکتفا کنند. حتی به نظر میرسد نباید فقط به توصیههای اخلاقی و یا صفات و ویژگیهای فردی یک مدیر اشاره کنند بلکه باید ارائه الگو نیز داشته باشند. حال که در بحث مدیریتی قائل به مدیریت اسلامی هستیم و آنرا برگرفته از آیات قرآنی و گفتار و رفتار معصومین (ع) می دانیم، در پی ارائه الگویی تمام عیار از این مدل برتر، به شخصیت والای حضرت علی (ع) میرسیم که در هر دو جنبه تئوری و عملی، ملاک و معیار مناسبی برای بیان ویژگی های مدیریتی باشد.
بنابراین در این راه با تکیه بر کتاب شریف نهج البلاغه و گفتارهای امام علی (ع) سعی در تطبیق سیره مدیریتی علوی از یکسو و علم مدیریت از سوی دیگر خواهیم داشت.
با گذری در کتابها و منابع رشته مدیریت به تعاریف مختلفی از این علم برمیخوریم که برآیند مشترک همگی آنها شاید این تقسیم و تعریف هانری فایول باشد که در فرایند مدیریت پنج وظیفه اساسی را میتوان در نظر گرفت:
1. برنامه ریزی
2. سازماندهی
3. فرماندهی
4. هماهنگی
5. کنترل و نظارت (علاقه بند، 1383؛ 17)
البته مجموعه عوامل مذکور را میتوان اینگونه نیز خلاصه نمود که فرایند مدیریت ترکیبی از دو فاکتور است :
1. تصمیم گیری (برنامه ریزی) 2. اجرای تصمیم(سازماندهی-رهبری«فرماندهی وهماهنگی»-کنترل)
مدیریت هنر و فنی است که میتواند سلایق و قابلیت های فردی جدا از هم را با یک سازماندهی و از پی آن کنترل و نظارت دقیق و حساب شده به یک همکاری برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و به منظور پیشرفت یک جامعه تبدیل کند و شاید بزرگترین درماندگی انسان، ناتوانی در دستیابی به همکاری و تفاهم با دیگران باشد. (هرسی و بلانچارد، 1386؛11)
آیا ویژگی های مدیریت در اسلام با آنچه که در قبل اشاره شد متفاوت است؟ آیا مبانی مدیریت اسلامی با مدیریت در سایر جوامع فرق میکند؟
به نظر می رسد که کلیات مدیریت چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع غیراسلامی یکسان باشد و شاکله اصلی آن، همان عوامل یعنی برنامه ریزی تا کنترل و نظارت است؛ اما از آنجا که مبانی عقیدتی و ارزشهای هرجامعه با جامعه دیگر متفاوت است، پس بنابراین باید مدیریت اسلامی، مبانی خاص خود را هم دارا باشد.
علی (ع) الگوی مدیریت اسلامی
آنچه در نهج البلاغه با عنوان مدیریتی به آن پرداخته شده است:ضرورتها در مدیریت-ملاکهای انتخاب مدیران-مدیریت خانوادگی-نظامی و سیاسی-سوء مدیریت-راههای ارزیابی مدیران-اخلاق و حالات معنوی مدیران-روابط اجتماعی مدیران
ـ ملاک های انتخاب مدیران در نگاه امام علی(ع):
۱-تخصصی(کاردانی) ۲-ارزشی(تعهد)
امام علی (ع) که در همه زمینه ها ، الگویی کامل برای بشریت و مسلمانان بحساب میآید، در زمینه مدیریت جامعه به عنوان حاکم اسلامی نیز اسوه میباشند؛ با نگاهی به تاریخ و سیره زندگانی ایشان بخصوص در مدتی که مدیر و حاکم جامعه مسلمانان بودند و با غور در کتاب نهج البلاغه و گفتار حکمتآمیز حضرت ، مبانی مدیریتی را میتوان دریافت. حدود پنج سال حکومت حکیمانه امام، بهترین الگوی مدیریت اسلامی است، درکنار سخنان و نامههای ایشان که سرشار از مفاهیم دقیق و عالی انسانی و مدیریتی برای اداره جامعه اسلامی است.
توجه همزمان و توأمان حضرت علی (ع) به دو مقوله کارآمدی و صلاحیت و سلامت اخلاقی در انتخاب کارگزاران و مدیران حکومتی که منجر به دوام و ثبات نظام اسلامی و جامعه خواهد بود، از نکات اصلی در مدیریت علوی میباشد؛ چرا که در سایه مدیریت ناصالح وناکارآمد است که عدالت زوال یافته و نظام دچار فروپاشی خواهد شد. (نامههای 5 و 53 نهج البلاغه)
جزئیات کاردانی و تخصص در مدیریت علوی:
- مشورت ؛ بیان بایدها و نبایدها در طرف مشورت (نامه 53)
- حسن سابقه؛ عدم بکارگیری وزیران و مدیرانی که پیش از تو وزیربدکاران بودند. (نامه 53)
- شناخت اقشار گوناگون اجتماعی؛ بیان طبقات مختلف از سطح بالا تا میانی و پائین (نامه 53)
- شجاعت؛ در نظامیان آنکه دلاور و سلحشور است انتخاب کن(نامه 53) و (قوچانی ، 1374؛ 137)
- همت بلند؛ (نامه 53)
- سعه صدر؛ برای قضاوت کسی را برگزین که مراجعه فراوان، او را به ستوه نیاورد و برخورد مخالفان بایکدیگر او را خشمناک نسازد (نامه 53)
- قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل ؛ کسی را برگزین که در شناخت مطالب با تحقیقی اندک رضایت ندهد و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند و دریافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد (نامه 53)
- تجربه کاری ؛ کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه انتخاب کن (نامه 53) و (حکمت 441) و (قوچانی، 1374؛ 82)
- آینده نگری؛ کارگزارانی که سابقه درخشانی دارند، آیندهنگری آنان بیشتر است. (خطبه 154 و نامه53)
- کنترل و نظارت ؛ رفتار کارگزارن را بررسی کن که مراقبت و بازرسی پنهان تو از کار آنان، سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد بود.(نامه 53)
- توجه به مسائل محرمانه کشوری؛ نامه های محرمانه که در بردارنده سیاستها و اسرار توست را به نویسندگان صالح تر واگذار کن (نامه 53)
- آزمایش کارگزاران ؛ (نامه 53)
- امانتداری ؛ به کاتبانی اعتماد کن که به امانتداری از همه مشهورترند (نامه 26 و 41 و 53)
- ارتباط نزدیک با کارگزاران دولتی ؛ (نامه 53)
- لزوم ارتباط تنگاتنگ با مردم ؛ هیچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که نمونهای از تنگ خویی و کم اطلاعی از امور جامعه است. (نامه 53)
- لزوم استقامت در امور (خطبه 190 و حکمت 467)
- عدم شتابزدگی و اهمال کاری ( نامه 13 و 53)
- واقع نگری ؛ (خطبه 43 و حکمت 202)
- رعایت سلسله مراتب ؛ (نامه 5 و 13)
- هوشیاری ؛ در اداره امور هوشیارانه استوار باش (نامه 33)
- توجه به توانایی و قدرت افراد ؛ (نامه 34 و 61)
- قاطعیت ؛ (نامه 36 و 38 و 41 و حکمت 274 و 318 و 321)
- روش دلجویی در عزل و نصبها ؛ (نامه 42)
- مدارای به هنگام ؛ (نامه 66)
تعهد و لیاقت معنوی در مدیریت علوی:
- خودسازی؛ تو را به ترس از خدا و اینکه اطاعت خدا را به دیگر کارها محترم داری و نفس خود را از پیروی هوی باز داری فرمان می دهم (نامه 25 و 27 و 53 و حکمت 73)
- مهربانی با مردم ؛ با همه مردم دوست و مهربان باش(نامه 18 و 19 و 27 و 53)
- انصاف و عدالت؛ راه انصاف پیمایی که اگر چنین نکنی، ستم رواداشتی و خدا را دشمن ساختی و باگسترش عدالت در بین مردم، با آنان به اطمینان خواهی داشت (نامه 27 و 51 و 53 و حکمت 476)
- عدم خود بزرگ بینی؛ خود بزرگ بینی در امر حکومت دل را فاسد، دین را پژمرده و موجب زوال نعمت هاست (نامه 53)
- پرهیز از غرور و خودپسندی ؛ خدا هر سرکشی را خوار و هرخودپسندی را بیارزش می کند. (نامه 53)
- عیب پوشیو رازداری؛ مردم عیوبی دارندکه رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است، زشتیهارا بپوشان(نامه 53)
- طرد سخن چین؛ در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا وی خیانتکار است.(نامه 53)
- پاکی و عفت؛ کارگزاران دولتی را از مردمی با حیا ، پاکیزه و باتقوا انتخاب کن. (نامه 53)
- توجه به محرومان و مستضعفان و عدم بی اعتنایی به آنان (نامه 26 و 53 و 69)
- تواضع و فروتنی؛ در مجلس عمومی با محرومان بنشین و فروتن باش (نامه 27 و 47 و 53)
- لزوم صبر و شکیبایی مدیر (خطبه 190 و نامه 53)
- وفای به عهد و پیمان؛ (نامه 53)
- عدم منت گذاری ؛ مبادا هرگز با خدمت هایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری (نامه 53)
- خون ناحق؛ از خونریزی بپرهیز که هیچ چیز مانند خون ناحق، زوال حکومت را نزدیک نمیگرداند (نامه 53)
- صداقت و خردورزی؛ باید امام و رهبر مردم به مردم راست بگوید و راه خرد بپیماید (خطبه 154 و نامه 26)
- میانه روی ؛ ای زیاد از اسراف بپرهیز و میانه روی را برگزین (نامه 21)
- عدم استبداد ورزی؛ تو حق نداری نسبت به رعیت استبداد ورزی (نامه 5)
- ساده زیستی ؛ (نامه 45)
- توجه به حلال و حرام خداوند ؛ (نامه 96)
- گشاده رویی با مردم (نامه 26 و 76)
- صبر و بردباری ؛ بردباری ابزار ریاست است (حکمت 176)
با نگاهی کلی به ۲۴معیار تخصص و۲۱ ملاک تعهد در گفتار حکمت آمیز امام علی (ع)میتوان دریافت که امام هم افرادی را برای پذیرش مدیریت و کارگزاری حکومت اسلامی تربیت نمودند و هم در طی سیره مدیریتی به آنها برنامه و رهنمود ارائه میفرمودند و هم نظارت و کنترل بر امور آنها میکردند و در اعطای مسئولیت به کارگزاران، توجه توأمان به تعهد و تخصص افراد داشتند. کرامت انسانی و توجه به خداوند رایکجا جمع کرده و صلابت و قاطعیت در مسائل اصولی و نرمش و مدارا در مسائل شخصی را با هم داشتند و احترام به عقول و مشورت کارگزاران از یکسو و کنترل و نظارت بر آنها از سوی دیگر را همزمان در ایشان مشاهده میکنیم.
در اندیشه سیاسی امام علی (ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی همچون خطر بر سرکار آمدن افراد فاقد اهلیت یا کم صلاحیت نیست. (دلشاد تهرانی ، 1380؛ 127) و این نتیجهای جز خودسری و تباهگری ندارد که به زوال حکومت میانجامد.
مشاهده میشود که در اندیشه سیاسی علی (ع) صفات و شروط زمامداران و کارگزاران جایگاهی ویژه دارد، به گونهای که هدایت و هلاکت جامعه بدان بسته است. از مجموعه سخنان پیش گفته شاید بتوان این جمع بندی را کرد:
مهمترین صفات کارگزاران و زمامداران:
-درایت و عقل(دلشاد تهرانی-۱۳۱)
-علم(همان-۱۳۲-۱۳۶)
-عدالت(همان-۱۳۷)
-قدرت و صلابت(همان-۱۴۱)
-آلوده نبودن به خصلتهای نادرست(مصادیق آن از نهج البلاغه گفته شد)
مردمی بودن زمامداران و کارگزاران با تأکید بر :
- فروتنی در برابر مردم
- پرهیز از امتیاز نسبت به مردم
- پرهیز از فاصله گرفتن از مردم
- پرهیز از تشریفات
- شریک بودن در سختیهای مردم (دلشاد-۱۷۳)
ارائه اصول دوازده گانه اداره امور جامعه از سوی امام علی (ع) برای یک مدیر :
1. اصل سعه صدر (نامه 53)
2. اصل عدالت (نامه های 27، 51، 53 وحکمت 476)
3. اصل رفق و مدارا (نامه 69)
4. اصل میانه روی (نامه 21)
5. اصل برپاداشتن حق (دلشاد تهرانی ، 273) و (نامه 36 و 41 وحکمت 274 و 318
6. اصل نظم و انظباط
7. اصل مساوات (دلشاد تهرانی ، 284)
8. اصل پایبندی به عهد و پیمان (نامه 53)
9. اصل پرهیز از شتابزدگی (نامه های 13 و 53)
10. اصل مشورت (ناهم 53)
11. اصل آینده نگری و عاقبت اندیشی (خطبه 154 و نامه 53)
12.اصل نفی استبداد (نامه 5 ) و (دلشاد تهرانی ، 303)
اصل کنترل و نظارت در سیره مدیریت علوی:
مراقبت و نظارت(نامه های ۴۰و۴۳و۴۵)
حسابرسی و حسابخواهی(نامه۴۵)
ارزشیابی(نامه ۵۳)
تشویق و تنبیه(نامه ۵۳)
منابع و مأخذ:
1. سیدرضی، نهج البلاغه ، محمد دشتی ، قم ، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی ، 1384.
2. دلشاد تهرانی، مصطفی ، دولت آفتاب، دریا، 1380.
3. قوچانی، محمود، فرمان حکومتی پیرامون مدیریت، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، 1374.
۴. هرسی ، پال و بلانچارد ، کنث، مدیریت رفتار سازمانی، علی علاقه بند، تهران، امیرکبیر، 1386.
۵. علاقه بند، علی، مدیریت عمومی ، تهران ، روان ، 1383.
منبع : سلام انسان