بررسی اعجاز عددی قرآنکریم از نظر عبدالرزاق نوفل
نویسنده :حجتالاسلام دکتر محمد مهدی کریمینیا
بررسی اعجاز عددی قرآنکریم از نظر عبدالرزاق نوفل
نویسنده :حجتالاسلام دکتر محمد مهدی کریمینیا
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
چکيده
در دهههای اخیر یکی از وجوه اعجاز قرآن کریم ـ معجزه همیشه جاوید ـ را اعجاز عددی برشمردهاند. عبدالرزاق نوفل يكي از شخصیتهایی است که پس از دکتر خلیفه (مصری) در کتب و مقالات متعدد خویش، مدعی وجود معجزه عددی قرآن، به عنوان یکی از وجوه اعجاز علمی قرآن است. در این نوشتار چیستی و ابعاد اعجاز عددی قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر میرسد که اعجاز عددي قرآن در موارد ادعا شده، نياز به بررسي بيشتر دارد، زیرا ادعاهای یاد شده، در برخي موارد صحيح به نظر نميرسد، از اينرو ميتوان گفت: اعجاز عددي قرآن فقط در برخي از موارد ادعا شده پذيرفتني است.
واژههاي اصلي: قرآن، معجزه، اعجاز علمي، اعجاز عددي.
مقدمه
قرآن کریم، معجزه همیشه جاوید پیامبر(ص)، دارای ابعاد و جوانب مختلف است که یکی از این جنبهها، «اعجاز علمی قرآن کریم» است و یکی از جنبههای اعجاز علمی، «اعجاز عددی قرآن کریم» است. منظور از اعجاز عددی قرآن کریم، شمارهها و اعدادی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این کتاب آسمانی آمده که نشاندهنده نوعی نظم و چینش منطقی و شگفتانگیز است. به عبارت دیگر، اعجاز عددی عبارت از نظم در تعداد کلمات و حروفی است که برای مفهومی مشخص بیان شده است.
اعجاز عددی قرآن در عصر ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد، زیرا در عصر علم محوری جهان كنونی، اگر اعجاز عددی قرآن برای جهانیان با معیارهای علمی بیان گردد، از این طریق، بسیاری از حقایق نهفته در قرآن برای اندیشمندان جهان كه در صدد یافتن حقایق جهان هستی میباشند، ثابت میگردد و به واسطه آن، حقانیت قرآن و اسلام برای جهانیان آشكار میشود.
البته اين به معنای تأیید صد در صد این نوع از اعجاز قرآن نیست و به نظر میرسد این وجه اعجاز هنوز نیاز به مطالعه بیشتری دارد.
برخی از نویسندگان از جمله « عبدالرزاق نوفل» از نویسندگان مصری در این زمینه فعالیت علمی قابل توجهی انجام داده است که در این مقاله، پس از بیان شرح حال وی، درباره دیدگاهش سخن به میان خواهد آمد.
شخصیت شناسی علمی عبدالرزاق نوفل
عبدالرزاق نوفل علیرغم آن که در بحث اعجاز عددی شخصیت شناخته شدهای است، اما دقیقاً تاریخ تولد، محل تحصیل و گرایشهای فکری، اجتماعی و سیاسی وی روشن نیست. اولین کتاب وی به نام: «الدعوه الی الاسلام» است که در باره امر به معروف و نهی از منکر است و در سال 1970 میلادی و در حجم 62 صفحه در مصر چاپ شد. وی دومین شخصیت پس از دکتر خلیفه است که بیش از اندازه بر اعجاز عددی متمرکز شده است. از نظر وی اعجاز قرآن کریم دارای ابعادی است که یکی از آن ابعاد، «بعد اعجاز عددی قرآن کریم» است که با آن میتوان وحیانی بودن این کتاب آسمانی را بر همگان ثابت کرد. نوفل علاوه بر تألیف کتابهای متعدد درباره اعجاز علمی و عددی قرآن کریم، مقالات متعددی نیز درباره اعجاز علمی قرآن کریم در مجلات به چاپ رسانده است. آثاری که از عبدالرزاق نوفل منتشر شده است عبارت است از:
الف. کتابها
1. الاعجاز العددی للقرآن الکریم؛ 2. الاسلام دین و دنیا؛ 3. عالم جن و ملائکه؛ 4. القرآن وعلم الحدیث؛ 5. المسلمون و علم الحدیث؛ 6. کیف و لماذا؛ 7. الدعوه الی الاسلام؛ 8. معجزه الارقام و الترقیم فی القرآن الکریم؛ 9. الله و العلم الحدیث؛ 10. الاسلام والعلم الحدیث؛ 11. بین الدین والعلم؛ 12. اسرار و عجب.
ب. مقالات
عبدالرزاق نوفل علاوه بر کتب، دارای مقالات کوتاه در بحث اعجاز علمی قرآن کریم است. این مقالات در مجلات مختلف از جمله مجله «منبر الاسلام» به چاپ رسیده که متأسفانه فاقد آدرس دقیق است، گرچه تمام این مقالات در پایگاه مقالات «نورمگز» (مرکز کامپیوتری علوم اسلامی نور) اخذ شده است، از جمله:
1. «الإسراء والمعراج فی ضوء العلمالحدیث»، پیرامون اثبات مسأله معراج پیامبر اسلام(ص) از نظر علمی؛ 2. «العلم یدعو الی الصوم»، پیرامون فواید روزه از نظر علم و طب جدید؛ 3. «حقائق سبق بها القرآن الکریم علم الفلک»، راجع به کیهانشناسی از نظر قرآنکریم؛ 4. «من اهداف الحج»، نویسنده در این مقاله به فواید و اهداف سفر حج اشاره میکند؛ 5. «من آیات الفضا»، در این مقاله به آیاتی که به مسأله فضا و آسمان میشود اشاره میشود؛ 6. «دراسات العلمیه فی القرآن الکریم»، به بررسی علمی در قرآن اشاره شده است؛ 7. «وسائل الدراسه العلمیه فی القرآنالکریم»؛ 8. «من المشاهدات العلمیه فی القرآن»؛ 9. «الغزالی وعلم النفس الحدیث».
با توجه به عناوین مطرح شده، معلوم میشود که تمام مقالات نوفل درباره اعجاز علمی قرآن کریم است و هیچ مقالهای از ایشان درباره اعجاز عددی قرآن کریم وجود ندارد. گویا ایشان پس از تحقیقات درباره اعجاز علمی به بحث اعجاز عددی قرآن رهنمون شده است و این مطلب از مقدمه کتاب «الاعجاز العددی للقرآن» که توسط ایشان نگارش یافته نیز به دست میآید (رک: نوفل، عبد الرزاق، الاعجاز العددی للقرآن الکریم/ 4).
ج. کتب ترجمه شده از عبدالرزاق نوفل به فارسی
1. معجزه اعداد در قرآن کریم، ترجمه اول از کتاب «الاعجاز العددی للقرآن الکریم»، مترجم: سعید همایون، 1383ش؛
2. معجزه عددی قرآن کریم، ترجمه دوم از کتاب «الاعجاز العددی للقرآن الکریم»، مترجم: مصطفی حسینی طباطبایی؛
3. جهان پریان و فرشتگان، ترجمه کتاب «عالم جن و ملائکه»، مترجم: محمد جواد خدا کرمی؛
4. سه فریضه (نماز، روزه و حج)، ترجمه کتاب «کیف ولماذا؟»، مترجم: محمود ابراهیمی؛
5. اسلام و علم جدید، ترجمه اول از کتاب «الاسلام والعلمالحدیث»، مترجم: احمد مام آقایی؛
6. اسلام و علم جدید، ترجمه دوم از کتاب «الاسلام والعلمالحدیث»، مترجم: حسین وجدانی، تهران: پدیده، 1348ش؛
7. قرآن خورشید دانشها، مترجم: سید ابراهیم مکری؛ تهران: احسان، 1383ش؛
8. روز قیامت، مترجم: سید ابراهیم مکری؛
9. خداشناسی، مترجم: احمد مام آقایی؛
10. قرآن بر فراز اعصار، مترجم: ابوالفضل بهرام پور و یحیی نوری. (متن عربی این کتاب توسط عبدالرزاق نوفل با همکاری «محمود شکیب» نگاشته شده است).
بررسی کتابشناسی و آثار عبدالرزاق نوفل
عمده کتب و مقالات عبدالرزاق نوفل درباره معجزه علمی قرآن کریم است که در این بخش به توضیح دیدگاههای وی با توجه به کتب تألیفی ایشان پرداخته میشود:
1ـ کتاب «الدعوه الی الاسلام»
همانطور که از نام این کتاب پیداست، در بیان راههای دعوت اسلامی است که در 62 صفحه نگاشته شده است. گویا این کتاب اولین کتاب تألیفی نوفل میباشد که در سال 1970 میلادی به زیور طبع آراسته گشته است.
این کتاب کم حجم، در چهار قسمت تدوین یافته است. قسمت اول تحت عنوان: «دین و انسان» است. نوفل معتقد است که انسان از آغاز خلقت و در تمدنهای باستانی مانند قدیم، یونان باستان و سایر مناطق دنیا، معتقد به دین بوده است. ایشان در قسمت دوم کتاب که تحت عنوان «تتابع ادیان» یا پیدرپی بودن ادیان است، مینویسد: کثرت انبیا بر اوج رحمت الهی به انسان، دلالت دارد. تعداد 124 هزار پیامبر برای بشر فرستاده شده است که ما تنها اسامی تعداد کمی از آنان را میدانیم و این پیامبران، یکی پس از دیگری به ارشاد و راهنمایی انسانها پرداختهاند، تا در نهایت در سال 570 م وظیفه ارشاد ابنای بشر به پیامبر اسلام(ص) رسید (نوفل، الدعوه الاسلام/ 28ـ32). ایشان در قسمت سوم کتاب که دارای عنوان: «اسلام دین عام» است اظهار میدارد که: پیامبر(ص) از آغاز به عنوان محمد امین شناخته میشد، چرا که مانند دیگران، بت را پرستش نکرد، تا به پیامبری مبعوث شد و 6236 آیه بر وی نازل شد و رسالت و دین وی جهانی بود و یکی از دلایل آن، این است که میبینیم وجوه اعجاز قرآن کریم همه انسانها ـ علیرغم تفاوت فرهنگی آنها ـ را اقناع میکند و هیچ کس نمیتواند مانند آن را بیاورد (نوفل، عبدالرزاق، الدعوه الاسلام/ 40 به بعد). در قسمت چهارم تحت عنوان: «دعوت اسلامی» نوفل میگوید: اگرچه دعوت اسلامی در ابتدا شامل عشیره و اقوام پیامبر(ص) بود ولی رسالت آن حضرت علنی و جهانی گشت و آن پیامبر بزرگ اصحاب خویش را به بلاد و مناطق دور دست برای دعوت اسلامی فرستاد، زیرا برای پادشاهانی مانند: نجاشی، هرقل و کسری نامه نوشت و آیین خود را به آنان عرضه کرد (نوفل، عبدالرزاق، الدعوه الاسلام/ 53ـ 55) و این دعوت اسلامی بعد از پیامبر توسط خلفا ادامه پیدا کرد و به آسیا و آفریقا، چین، ژاپن، جزایر فیلیپین و روسیه نیز گسترش یافت. این توسعه و نفوذ روز افزون اسلام مرهون چیزی نبود جز این که دین اسلام، حق بود و خداوند آن را تأیید میکرد.
آنگاه عبدالرزاق نوفل نتیجه میگیرد که بر هر یک از ما مسلمانان واجب است که به اخلاق اسلامی آراسته شویم و ریشههای این دین را در خانواده، شاگردان و اطرافیان خود تعمیق بخشیم، همان طور که در جزایر فیلیپین اسلام به وسیله فردی وارسته، به نام «کریم مخدومی» گسترش یافت (نوفل، عبدالرزاق، الدعوه الاسلام/59) و از این رهگذر اکنون 3 میلیون نفر در فیلیپین مسلمان هستند.
نوفل بالاخره نتیجه میگیرد، همانطور که مسلمانان صدر اسلام توانستند از طریق بیان و قوت استدلال، اسلام را توسعه دهند در عصر حاضر هم این امکان وجود دارد و این امر برای هر مسلمانی واجب است (نوفل، عبدالرزاق، الدعوه الاسلام/ 60ـ62).
2ـ کتاب «کیف ... و لماذا؟»
این کتاب برخلاف بقیه آثار عبدالرزاق نوفل، به اعجاز علمی یا اعجاز عددی قرآن کریم مربوط نمیشود بلکه درباره چهار فریضه (نماز، روزه، زکات و حج) سخن گفته است. به طور کلی، این کتاب شامل یک مقدمه و شش فصل است.
نوفل در مقدمه کتاب، مینویسد: علی رغم آن که فطرت انسانی خداجو است، با این حال، زمینههای انحراف نیز در او وجود دارد، به ویژه که در عصر جدید راههای انحرافی بسیار گشته و یهود و مسیحیت در ترویج عقاید و افکار باطل خویش تلاش فراوانی دارند. در این هنگام لازم است هر مسلمانی تلاش مجدانهای داشته باشد تا مباحث اصلی اسلام را برای متقاضیانش، تبیین منطقی نماید.
نویسنده در فصل اول، عقاید انحرافی و خرافی مسیحیت و یهود را به چالش میکشد و معتقد است که دین اسلام دین عقل سلیم بوده و با عقاید انحرافی مبارزه میکند (نوفل، عبدالرزاق، کیف... و لماذا/ 18ـ25). در فصل دوم میافزاید: اولین رکن از ارکان اسلام، ایمان به خدا است و کاملترین عقیده در الاهیات اسلامی همان شهادت به یکتایی خداوند است و این که او فرد صمد است و شریکی ندارد (همان/ 39). در فصل سوم نیز بیان میدارد که: نماز یکی از ارکان پنج گانه اسلام است (همان/ 58)، آنگاه درباره سوره حمد و فرازهای آن توضیح میدهد و فواید مادی و معنوی آن را بیان میکند (همان/ 68ـ71). در فصل چهارم به این نکته اشاره میکند که قرآن کریم در 32 آیه، به پرداخت زکات اشاره میکند (همان/ 72). آنگاه به فلسفه زکات و امتیاز این عمل عبادی اشاره میکند (همان/ 78ـ85). در فصل پنجم، به روزه به عنوان یکی دیگر از ارکان دین اشاره میکند و معتقد است: روزه از زمان حضرت آدم(ع) تاکنون به عنوان یک واجب به عهده بندگان خدا بوده است (همان/ 86) و بالاخره عبدالرزاق نوفل در فصل ششم، به فریضه حج اشاره کرده و با توجه به روایت زیر از پیامبر اسلام(ص) آن را یکی دیگر از ارکان اسلام میشمرد: «شهاده ان لا الله الا الله وان محمدا رسول الله واقام الصلاه وایتاء الزکاه وصوم رمضان وحج البیت» (نوفل، عبدالرزاق، کیف... و لماذا/ 97).
3ـ کتاب «روز قیامت»
ایشان در این کتاب مسأله عالم برزخ و روز قیامت را از جنبه قرآنی و علوم آزمایشگاهی، بیولوژی و فیزیولوژی به نحوی شایسته مورد بررسی قرار داده و با آوردن شواهد قرآنی و آزمایشهای علمی و عملی و استنادات فلسفی و عقلانی و استدلالهای عالمانه، مسائل مربوط به عالم برزخ و قیامت و تحقق وقوع آن روز را قطعی و حتمیت بخشیده و به اثبات رسانده است. برخی مباحث این کتاب از این قرار است: اسامی و صفات روز قیامت (ص/ 17ـ25)؛ از مرگ تا قیامت (ص 65ـ113)؛ وقوع قیامت و رستاخیز چه وقت است؟ مسأله بهشت و جهنم و... (ص/ 114به بعد).
4 ـ کتاب «الاسلام والعلم الحدیث» (اسلام و علم جدید)
مؤلف در این کتاب به احتیاج بشر به ادیان در طول تاریخ و عصر کنونی اشاره میکند و بشر امروز را نیازمند اسلام دانسته و اتهاماتی را که دشمنان اسلام به رسول اکرم(ص) بیان داشتهاند، به کلی مردود و بیاساس جلوه داده و به پاسخگویی از آن پرداخته است. ایشان سپس بحث خود را در اثبات اعجاز قرآن کریم، به عنوان معجزه رسول امین(ص) ادامه داده و به برخی از مزایای اسلام که توسعه و پیشرفت علم در عصر جدید از اسرار آن پرده برگرفته، اشاره کرده و خاطرنشان ساخته است که اسلام دین دانش و کار؛ دین کرامت و آزادی؛ تربیت و اخلاق؛ عفت و پاکدامنی؛ مساوات و عدالت؛ برادری و سلم و صفاست.
اسلام از نظر وی، دینی اجتماعی است، اجتماعی که سرشار از مهر، محبت و تعاون و همکاری خواهد بود. او به فواید طبی نماز و روزه اشاره میکند و بیان میکند که زکات و حج، علاوه بر تزکیه نفس موجب سلامتی جامعه نیز میگردد.
این کتاب از نظر موضوع از یک سو کتابی است علمی، زیرا که مباحث آن غالباً تعبیر و تفسیری است که از لحاظ علمی بسیاری از امراض و طرق معالجه آنها را نشان داده و از سوی دیگر، کتابی است دینی، به این معنا که فرایض و احکام اسلامی و هدف و منظور آنها را به زبان علم تجربی تشریح مینماید.
سپس خاطر نشان میسازد که اسلام دین دنیا و آخرت است. به عبارت دیگر، اسلام شریعتی است که در برنامه همه جانبه خود، هم به امور دنیوی توجه نموده و هم قوانین و نظامات اخلاقی که به تزکیه نفس و تعالی روحی انسان را سوق میدهد، را مطمح نظر قرار داده است.
بدیهی است که مهمترین انگیزه نوفل در نگارش این کتاب، توسعه علوم و فنون است. وی میگوید: مهمترین عاملی که عصر حاضر را از دیگر دورهها متمایز ساخته است، توسعه و پیشرفت علم و دانش است. امروز تحقیقات دانشمندان از میدان مباحثات علمی دوران گذشته پا را فراتر نهاده و آهنگ سفر به سیارات دیگر را نموده و دامنه آن را به کرات دیگر سماوی و به کشف رموز و اسرار حیات نیز گسترش داده است» (نوفل، عبدالرزاق، اسلام و علم جدید/ 24).
نوفل در این کتاب، اشاره ای دارد به نبوغ مسلمین در طی قرون آغازین اسلامی در علوم مختلف مثل: شیمی، طب، روانشناسی، گیاهشناسی، تاریخ، جغرافیا و... . (همان/ 45 به بعد). ایشان این شکوفایی را نتیجه پاسخ مثبت مسلمانان به دعوت اسلام و پیامبر اکرم(ص) در کسب علم و دانش و تلاش میداند (همان/ 31).
اعجاز عددي از دیدگاه عبدالرزاق نوفل
کتاب «الاعجاز العددي للقرآنالكريم»، مهمترین کتاب نوفل در بحث معجزه عددی قرآنکریم است. از آن جایی که این مقاله با تأکید بر بحث اعجاز عددی قرآن کریم است، از اینرو به بررسی بیشتر این موضوع میپردازد.
الف. انگیزه نوفل از تدوین کتاب الاعجاز العددی
وی درباره انگیزه تالیف این اثر مینویسد: یکی از نشانههای توفیقات خداوند در سال 1959م. هنگامی که در صدد نوشتن کتاب «الاسلام دین و دنیا» (اسلام آئین دنیا و آخرت) بودم، متوجه آیاتی در قرآن کریم شدم که در آنها لفظ «دنیا» به اندازه لفظ «آخرت» تکرار گردیده بود. نیز در سال 1968م. در تحقیقاتم برای کتاب «عالم جن و ملائکه» (جهان فرشتگان و پریان) بار دیگر، مشاهده نمودم که کلمه «شیطان» به اندازه کلمه «ملائکه» تکرار گردیده است. البته من نمیدانستم که این هماهنگی و نظم در کل قرآنکریم است، زیرا در هر موضوعی که تحقیق میکردم، تعجبم افزوده میشد. تعجب در اعداد، ارقام و نظم در کلمات الهی؛ چه موضوعاتی که مثل یکدیگر بودند و یا موضوعاتی که در تضاد و تقابل با یکدیگر قرار داشتند و یا موضوعاتی که با یک دیگر مرتبط بودند، اعجاب آور بود (نوفل، عبد الرزاق، الاعجاز العددی للقرآن الکریم/4).
ب. معجزه بودن اعداد در قرآن
از نظر نوفل اعداد در قرآن معجزه بود. این اعجاز، فوق قدرت بشری است و بالاترین قدرت را میطلبد و از حیطه قدرت و عقل بشر بسی دور است (همان/4). نوفل ميگويد: «این چیزی که من بدان رسیدهام، نتایج تحقیق و تفحص در چند لغت است، اما در مورد سایر لغات که بالغ بر 51924 کلمه میرسد، چه باید گفت؟! در این موضوع باید تحقيق بیشتر و دقیقتری کرد (همان/ 4).
ج. عناوین مورد بررسی نوفل
عناوین و مدخلهایی که مورد بررسی نوفل قرار گرفته است متعدد و متنوع میباشد که در کل، فاقد دستهبندی و شیوه خاصی است، ولی واژهها و اصطلاحات را عمدتاً به صورت دو تایی مورد مقایسه قرار داده است؛ مثل: «دنیا ـ آخرت»؛ «شیاطین ـ ملائکه» و «حیات ـ مرگ». در موارد نادر واژهها به صورت سه تایی مورد مقایسه قرار گرفته است؛ مانند: «اصنام، خمر، خنزیر»؛ «علم، معرفت، ایمان) و حتی برخی واژهها را به صورت چهارتایی مطالعه نموده است؛ مانند: «حرث، زراعت، فاکهه، عطا».
د. انواع تناسب بین اعداد از نظر نوفل
توجه به این نکته ضروری است که منظور نوفل از اعداد و ارقام در اینگونه پژوهشها، تنها اعداد و ارقامی نیست که قرآن کریم بدان اشاره کرده است؛ چه بسا، اساسا این گونه اعداد، مورد نظر پژوهشگران این شاخه از علوم قرآن (یعنی اعجاز عددی) نباشد، بلکه مراد تعداد کلمات همانند هم، مرتبط با هم و یا نقیض هماند (همان/ 86). کلمات همانند هم مانند: «شجر ـ نبات». کلمات مرتبط با هم مانند: «صلات، نجات»؛ «طهر (پاکی)، خالص»؛ «دوزخ (جهنم)، عقوبت (کیفر)» و کلمات متضاد با هم مانند: «حیات، موت»؛ «سود، زیان (فساد)»؛ «صیف (تابستان)، حر (گرما)»، هریک 5 بار در قرآن تکرار شده است؛ «شتاء (زمستان)، برد (سرما)»، هر یک 5 بار تکرار شده است.
نکته دیگر در پژوهش نوفل این است که در شمارش کلمات، گاه عین یک کلمه مورد شمارش و مقایسه قرار میگیرد؛ مانند: «الدنیا» (115 مرتبه)؛ «الآخره» (115) و در مواردی کلمات مشابه و مشتقات هم، مورد شمارش قرار میگیرد؛ مانند: شیطانها (88 مرتبه) و فرشتگان (88 مرتبه)؛ به دین صورت:
شیطانها
1. الشیطان (شیطان) 68مرتبه
2. الشیاطین (شیطانها) 17 مرتبه
3. شیطانا (شیطانی) 2 مرتبه
4. شیاطینهم (شیطانهایشان) 1مرتبه
ــــــــــــــــ
جمع: 88 مرتبه
فرشتگان
1. الملائکه (فرشتگان) 68 مرتبه
2. ملک (فرشته) 10مرتبه
3. ملائکته (فرشتههای او) 5 مرتبه
4. ملکا (فرشتهای) 3 مرتبه
5. ملکین (دو فرشته) 2 مرتبه
ــــــــــــــــ
جمع: 88 مرتبه
( رک: همان، ص 8 ـ 9).
نوفل میگوید: واژه «کفر» با مشتقاتش 25 مرتبه به کار رفته است؛ به این صورت:
1. کفر 17 مرتبه
2. کفرا 8 مرتبه
ــــــــــــــ
جمع: 25 مرتبه
و واژه «ایمان» با مشتقاتش 25 مرتبه در قرآنکریم آمده است؛ به این صورت:
1. الایمان 17 مرتبه
2. ایمانا 7 مرتبه
3. ایمان 1 مرتبه
ــــــــــــــ
جمع: 25 مرتبه
آنگاه نوفل میگوید: با آن که کلمه (کفر و ایمان) به یک اندازه تکرار شده است، ولی از نظر مشتقات، با هم تفاوتی فاحش دارند. وی معتقد است که کلمه «ایمان» با مشتقاتش 811 مرتبه تکرار گردیده و کلمه «کفر» با مشتقاتش506 مرتبه تکرار گردیده و کلمات مترادف آن که «ضلال» است با مشتقاتش191 مرتبه تکرار گردیده که مجموع این دو (کفر و ضلال) 697 مرتبه میشود که اگر این عدد از 811 کسر گردد 114 باقی میماند که این عدد، تعداد سورههای قرآن کریم است. نوفل نتیجه میگیرد که فرق بین «کفر» و «ایمان» تعداد سورههای قرآن است؛ یعنی «ایمان»، در عمل به قرآن است.
نوفل نوع دیگری از اعجاز عددی را این گونه بیان میکند: کلمه «الرحمن» که از نامهای نیک خداوند است 57 مرتبه در قرآن تکرار گردیده؛ مانند: (الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى) (طه/ 5)؛ اما کلمه «الرحیم» 95 مرتبه تکرار شده؛ مانند: (إِنَّ اللّهَ كَانَ تَوَّاباً رَحِيماً) (نساء/ 16)؛ در صورتی که 1 مرتبه آن صفت برای پیغمبر گرامی اسلام(ص) است: (لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَحِيمٌ) (توبه/ 128). نتیجه از نظر نوفل این است که کلمه «رحیم» که برای خداوند متعال به کار رفته 114 مرتبه و دو برابر کلمه «رحمن» (57 مرتبه) است. عجیب این که عدد 114 به تعداد سوره های قرآن است (همان/ 109).
مثال دیگری از نظم عددی در قرآنکریم از نظر عبدالرزاق نوفل واژه «الفجار» (فاسقان) است که 3 مرتبه در قرآن تکرار شده؛ مانند: (وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ) (انفطار/14)؛ در حالی که واژه «ابرار» (نیکان) که متضاد «فجار» است 9 مرتبه تکرار گردیده است؛ مانند: (كَلاَّ إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ) (مطففین/18) و این لفظ سه برابر واژه قبل است (همان/ 109).
مثال دیگر از نظر نوفل واژه «العسر» (سختی) است که با مشتقاتش 12 مرتبه تکرار گردیده و تمام لغات به معنای: تنگی، سختی و مشکل آمده است، اما واژه «الیسر» (راحتی و آسانی) که متضاد کلمه قبل است 41 مرتبه تکرار گردیده که 5 مرتبه آن، به معنای قدرت و استطاعت داشتن است که اگر از 41 کسر شود، عدد 36 باقی میماند که سه برابر عدد کلمه «عسر» است.
نمونه دیگر، آن که در قرآن از هفت آسمان (سبعه سموات) نام برده شده است (بقره/ 29)؛ (اسراء/ 44)؛ (مؤمنون/ 86)؛ (فصلت/ 12)؛ (طلاق/ 12)؛ (ملک/ 3)؛ (نوح/ 15).
و نیز هنگامی که از آفرینش و خلقت آسمان و زمین در 6 روز سخن به میان میآید، کلمات آسمان و زمین را 7 مرتبه تکرار میکند؛ مانند آیات: (اعراف/ 54)؛ (یونس/ 3)؛ (هود/ 7)؛ (فرقان/ 59)؛ (سجده/ 4)؛ (ق/ 38)؛ (حدید/ 4).
آنگاه عبدالرزاق نوفل میگوید: کلمه «صف» و مشتقاتش برای هنگامی که مخلوقات در برابر خداوند متعال صف میکشند و حاضر میشوند نیز 7 مرتبه تکرار شده است: (کهف/ 48)؛ (غاشیه/ 15)؛ (صافات/ 1)؛ (نبأ/ 38) ؛ (فجر/ 22) ـ دو بار کلمه صف در یک آیه ـ؛ (طور/ 20).
و در جای دیگر خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: ما به تو «سبع المثانی» را عطا کردیم: (وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ) (حجر/ 87).
و نیز میفرماید: کسانی که به اندازه دانهای از اموالشان را در راه خدا انفاق کنند، 7 خوشه برداشت میکنند؛ مانند: (مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ) (بقره/261).
و نیز قرآن فرموده که برای دوزخ هفت در مهیا گردیده: (لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ) (حجر/44) و اولین سوره قرآن کریم «فاتحه الکتاب»، دارای هفت آیه است و کلمات شهادت به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر(ص) هفت کلمه است: «لا اله الا الله محمد رسول الله».
هـ . هماهنگی در شمارش حروف
از نظر عبدالرزاق نوفل این هماهنگی و تساوی نه تنها در تعداد کلمات است، بلکه در تعداد حروف هم وجود دارد؛ مثلا مأموران و نگهبانان دوزخ که فرشتگان میباشند، تعدادشان 19 نفر است: (عَلَيْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ) (مدثر/30)؛ «كه نوزده (فرشته) برآن (گماشته) است». نیز (بسم الله الرحمن الرحیم) که سوره های قرآن جز سوره توبه، با آن شروع می شود، دارای 19 حرف است (ب، س، م، ا، ل، ل، هـ، ا، ل، ر، ح، م، ن، ا، ل، ر، ح، ی، م).
و نیز کلمه صلات (دعا و نماز) 99 مرتبه در قرآن تکرار شده که به اندازه اسمهای نیک خداوند (همان اسماء حسنی) تکرار گردیده است (همان/ 112).
و. موضوع چند برابری در معجزه اعداد
از دیدگاه مؤلف، از جمله تناسبها و هماهنگیهای عددی كه در قرآن كریم یافت میشود، موضوع چند برابریهاست. در قرآن، واژههایی وجود دارند كه دو یا چند برابر یكدیگر به كار رفتهاند و تمام آنها از روی ترتیب و قصد بوده است؛ مانند: كلمه «دنیا» و «آخرت» هر كدام 15 بار در قرآن آمدهاند. تساوی واژه «نفع» و «فساد» هر كدام با تمام مشتقاتشان 50 بار ذكر شدهاند. «عقل» با تمام مشتقاتش 49 بار و «نور» نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد آمده است. «لسان» و «موعظه» هر كدام 25 بار و «زكات» و «بركات» هركدام 32 بار، «كافرین» و «نار» هر كدام 153 بار آمدهاند. «رحیم» كه از اسماء حُسنی میباشد، به جز در یك مورد كه صفت رسول اكرم(ص) قرار گرفته است 114بار (به تعداد سورههای قرآن) و «رحمان» نیز از اسمای حُسنی است 57 بار آمدهاند. «فجار» 3 بار و «ابرار» 6 بار آمده است. «یوم» (به صورت مفرد) 365 بار (به تعداد روزهای سال) و به صورت مثنی (یومین) و جمع (ایام)30 بار و كلمه شهر (ماه) 12 بار تکرار شده است (همان/ 19ـ234).
ز. نمونههایی از اعجاز عددی از نظر عبدالرزاق نوفل
1. شهر( ماه)
قرآن کریم میفرماید: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَاللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتَابِ اللّهِ) (توبه/ 36)؛ «در حقيقت، تعداد ماهها نزد خدا [ از ] روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب الهى، دوازده ماه است كه از آنها چهار [ماه] حرام است».
و خداوند کلمه« شهر» ( ماه) را 12 مرتبه در قرآن تکرار کرده است؛ یعنی :
کلمه «شهر» ( ماه) 10 مرتبه
کلمه «شهرا» ( ماهی) 2 مرتبه
2. یوم (روز)
کلمه «یوم» در قرآن 365 بار تکرار گردیده است به این صورت که: الیوم (امروز) 349 مرتبه مانند: (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ) (مائده/5)؛ یوم (روزی) 16 مرتبه مانند: (وَاتَّقُوْا يَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ) (بقره/281) که 365 روز 12 ماه میشود.
نیز کلمه «ایام» (روزها) به صورت جمع 23 مرتبه آمده؛ مانند: (وَاذْكُرُوا اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ) (بقره/ 203)؛ و کلمه «ایاما» (روزهایی) 4 مرتبه آمده؛ مانند: (سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّاماً آمِنِينَ) (سبأ/18) و به صورت تثنیه «یومین» (دو روز) 3 مرتبه تکرار شده است؛ مانند: (فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلاَ إِثْمَ عَلَيهْ) (بقره/203) که مجموع اینها 30 روز میشود: (30=3+4+23)؛ یعنی یوم (روز) 365 مرتبه به اندازه یک سال و جمع و تثنیه آن 30 مرتبه به اندازه یک ماه به کار رفته و ماه 12 مرتبه، به اندازه یک سال تکرار گردیده است. (همان/ 250ـ251).
3. چشم ظاهر و باطن ـ قلب و دل
عبدالرزاق نوفل معتقد است که کلمه «البصیر» (چشم ظاهر) و «البصیره» (چشم باطن) 148 مرتبه در قرآن تکرار شده است و کلمه «قلب» و «فؤاد» (دل) روی هم 148 تکرار شده است (همان/ 19ـ24).
4. نفع و فساد
«نفع» همراه با مشتقاتش 50 بار تکرار شده است و لفظ «فساد» (زیان) نیز همراه با مشتقات آن 50 بار تکرار شده است (همان/ 25ـ28).
5. بعث و صراط
«بعث» در لغت به معنای زنده شدن مردگان توسط خداوند متعال و برانگیخته شدن انسانها برای حساب در روز قیامت است. «بعث» به این معنا و همراه با مشتقات آن و کلمات مرادف آن 45 بار در قرآن تکرار شده است. نیز «صراط» (راه) با مشتقات آن 45 بار تکرار شده است. البته در «صراط»، مترادفات و کلمات هم معنا مراد نیست.
6. «سیئات» (بدیها) ـ «صالحات» (خوبی)
در قرآن کلمه «صالحات» (خوبیها) 180 مرتبه تکرار شده است که 9 مورد آن اسم علم برای حضرت صالح(ع) است. 4 مورد آن مرفوع «صالح» (با ضمه) و 5 مورد آن منصوب «صالحا» و در 4 مورد هم این لفظ به معنای معالجه آمده که اگر این مورد که عدد13 می شود را کم کنیم، کلمه «صالحات» 167 مرتبه تکرار شده است (همان/ 35ـ 36).
7. جحیم (جهنم) ـ عقاب (کیفر)
جحیم 26 مرتبه در قرآن آمده، به این صورت:
الجحیم (دوزخ) 25 مرتبه
جحیما (دوزخی) 1 مرتبه
__________
26 مرتبه
کلمه «عقاب» (کیفر) همراه با مشتقاتش نیز 26 بار تکرار شده است؛ به این صورت:
العقاب 17 مرتبه
عقاب 3 مرتبه
عاقبتم 2مرتبه
فعاقبوا 1مرتبه
عوقبتم 1 مرتبه
عاقب 1 مرتبه
عوقب 1 مرتبه
__________
26 مرتبه
8 . صوم ـ صبر
نوفل میگوید: کلمه «الصوم» (روزه) با مشتقاتش 14 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. کلمه «صبر» (بردباری) نیز 14 مرتبه در قرآن آمده است. (همان/ 154).
9. عقل ـ نور
نوفل مینویسد: واژه «عقل» (دانایی) و مشتقات آن مانند: «تعقلون» و «یعقلون» 49 مرتبه در قرآن آمده است. واژه «نور» و مشتقاتش مانند: (بنورهم، منیرا، نورکم) نیز 49 مرتبه آمده است (همان/ 156).
10. ضیق ـ طمأنینه
کلمه «ضیق» (تنگنا) با مشتقاتش مانند: (ضاقت، ضاق و یضیق) 13 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. همچنین کلمه« طمأنینه» (آرامش) همراه با مشتقاتش مانند: (تطمئن، مطمئن) 13 مرتبه آمده است (همان/ 60).
ح. نتیجهگیری عبدالرزاق نوفل از معجزه اعداد
برخی از مهمترین مواردی که نوفل از تحقیقات خویش استنتاج میکند عبارتند از:
1. تصادفی نبودن
نوفل معتقد است: ممکن نیست این تناسب اعداد و ارقام به صورت تصادفی یا رخدادی کور و حادثهای ناگهانی باشد. کدام قدرت و توانایی بشری و یا ابزار و مسائل حسابگر و شمارشگر یا مغزهای الکترونیکی میتواند اعداد الفاظ را به طور تساوی اندازهگیری کند و آن گاه به صورت الفاظ و کلمات در موضوعهای گوناگون جدا جدا و دور از هم در بین شش تا هفت هزار آیه پراکنده سازد. (همان/ 107)، به همین خاطر، قرآن از ما میخواهد که در آیات آن اندیشه کنیم و در جهات مختلف اعجاز آن به فکر بنشنیم. قرآن به ما میگوید: این کتابی است با برکت بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن اندیشه کنند و خردمندان بیدار گردند. آیا در قرآن تفکر نمیکنند، یا اینکه بر دلها قفل نهاده شده است.
نوفل همچنین میافزاید: آیا میتوان پذیرفت این نظم و هماهنگی تصادفی است؟ قطعاً تصادفیبودن مخلوقات، با ایمان تضاد دارد، زیرا در آفرینش خداوند همه چیز مقدر و مقرر شده است و دارای نظم خاص است نه این که به صورت حادثه، پدید آمده باشد، لذا تصادفی بودن اعجاز عددی کاملاً مردود است (همان/ 253).
2. عدم دستیابی بشر به کنه اعداد اعجازی قرآن
نوفل معتقد است: پرداختن به این هماهنگیهای عددی، تساویها و نسبتها احتیاج به مطالعات کافی برای هر موضوع دارد که تلاش و عمر یک شخص، شاید جوابگوی قسمتی از آن باشد (همان/ 112).
3. تناسب در همه خلقت و آفرینش
مؤلف معتقد است که قطعاً این تناسبها و هماهنگیها صفتی است که در تمام آن چه خداوند خلق کرده، حکمفرماست و این تساوی از همان ابتدا در خلقت صورت گرفته و بیتردید در مخلوقات نظم و آراستگی کاملی مشاهده میشود. از هسته اتم گرفته تا تناسبهای دقیق و کاملی که بین سایر مخلوقات مانند: منظومه شمسی و آنچه در کره خاکی و ستارگان و کهکشانهای بزرگ وسیارهها مشاهده میشود، همه اعداد و سرعتهای خاصی را دنبال میکنند. علم و دانش از راه تجزیه و تحلیل و پیگیری و تصویربرداری دریافته که آنچه در مخلوقات هست، همه بدون هیچکم و زیادی دارای هماهنگی است، چنانکه قرآن میفرماید: (مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ) (ملک/3)؛ «هيچ تفاوتى (تناقضگونه) در آفرينش (خداى) گستردهمهر نمىبينى».
توازن و هماهنگی در اجزای مخلوقات نیز وجود دارد، همچنان که قرآن میفرماید: (وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيَها مِن كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ) (حجر/19)؛ «و زمين را گسترانديم؛ و در آن [كوههاى] استوارى افكنديم؛ و از هر چيز متناسبى در آن رويانديم» (همان/ 113).
4. تناسب عددی نشانه وحیانی بودن آیات الهی
وی معتقد است که آنچه از قرآن تشخیص داده میشود، آن است که تساوی و هماهنگی و تناسبهای عددی چنان برقرار است که اگر تمام انسانها و فرشتگان متحد شوند، از آوردن آن عاجزند. آیا قرآن حقیقتاً با این همه حقایق و راستیها و مطالب یقینی، چیزی جز وحی است که بر خاتم پیامبران، نازل شده است؟ این توازن و تناسب (اعجاز عددی)، پرده جدیدی از سایر اعجاز است که در قرآن است که انسان را به تفکر و تعقل و تدبر وا میدارد (همان/ 93). آیا میتوان گفت که این، زاییده افکار پیامبری است که درس نخوانده بوده است؟ اگر دانشمندان هم جمع شوند و از تمام امکانات و وسائل مدرن هم بهره ببرند نمیتوانند به چنین کاری دست پیدا کنند (همان/ 251).
5. عدم وجود اختلاف و تأویل در اعجاز عددی
نوفل بیان می کند که اعجاز عددی، معجزهای است که در آن اختلاف رأی و نظر وجود ندارد. او میافزاید این نظریه، به بحث و جدل منجر نمیشود و احتیاج به تأویل و تفسیر ندارد، زیرا اعداد و ارقام دارای حقایق قطعی و ثبت شدهاند: (قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَيَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً) (اسراء/ 88)؛ «بگو: «اگر انسان[ها] و جن[ها] جمع شوند، بر اينكه همانند اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد؛ و اگر چه برخى از آنان، پشتيبان برخى [ديگر] باشند» (همان/ 94).
و شاید آن چه گفته شد، اشاره باشد به قسمتی از آن چه قرآن میفرماید: (اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ) (شوری/17)؛ «خدا كسى است كه كتاب را به حق فروفرستاد».
6. مطلق بودن معجزه قرآن کریم
عبدالرزاق نوفل در پایان کتاب به این آیه استدلال میکند: (وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ) (بقره/23)؛ «و اگر از آنچه بر بنده خود (پيامبر) فرو فرستاديم، در ترديد هستيد، پس اگر راست مىگوييد سورهاى همانندش بياوريد و گواهانتان را، كه جز خدايند، فرا خوانيد».
نوفل معتقد است که مطلق بودن این آیه، تمام اعجازهای قرآن را در بر میگیرد؛ خصوصاً اعجاز عددی، چون اگر همه مردم جمع شوند نمیتوانند مانند آن را بیاورند. آیه ذیل هم دلالت دارد که هرگز چنین کاری عملی نخواهد شد: (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوْا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ)؛ (بقره/24) «و اگر (چنين) نكرديد ـ و (هرگز) نخواهيد كرد ـ پس [خود را] از آتشى نگه داريد كه هيزم آن مردم و سنگها هستند، در حالى كه براى كافران آماده شده است».
ط. بررسی نهایی و ارزیابی دیدگاه نوفل در بحث معجزه علمی و عددی
نوفل معتقد است که اعجاز علمی قرآنکریم و از جمله اعجاز عددی آن، برای غیر اعراب است، چون این راهی است که از طریق آن میتوان غیر عربها را به اسلام دعوت کرد (نوفل، عبدالرزاق، القرآن والعلم الحدیث/ 26). نوفل کوشش میکند بین نظریات اثبات نشده علمی و اثبات شده فرق بگذارد و مدعی است، اعجاز قرآن را با علوم مدلل و ثابت شده تفسیر میکند.
بررسي و نقد
در مواردی عبدالرزاق نوفل گرفتار تفسیر به رأی شده و سخنانی بیان داشته است که به هیچ وجه قابل قبول نیست. برای مثال در ذیل آیه شریفه: (هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا) (اعراف/189)؛ «او كسى است كه شما را از يك شخص آفريد؛ و از او همسرش را قرار داد»؛ نوفل میگوید: نفس واحده همان پروتون و زوج آن الکترون است(!) و این دو عنصری است که ذره از آنها ترکیب شده است(!) سپس این را دلیل اعجاز علمی قرآن میشمارد (همو، القرآن و العلم الحدیث/ 156). عبدالرزاق نوفل میگوید: دانشمندان گفتهاند که بار مثبت ومنفی در پروتون و الکترون و مساوات آنها موجب میشود تا اتم باقی بماند و توازن و تعاون و سکون آن حفظ شود و هر اختلاف کوچکی در آنها، موجب نابودی اتم میشود و این حقیقت را قرآن در آیه 189 سوره اعراف بیان داشته است که سبب سکون نفس را زوج او قرار داده است(!) و این همان است که علم در مورد بار پروتون و الکترون میگوید (همان/ 156ـ 158).
در مورد نقد سخن فوق باید گفت: «نفس» در هیچ لغت نامه و اصطلاح نامهای به معنای «پروتون» نیامده است و «زوج» هم به معنای «الکترون» نیست، ولی این نویسنده برای اثبات نظریات علمی خود از منظر آیات قرآن این گونه معنایی را بر آیات حمل کرده است. ممکن است این گونه افراد با حسن نیت و یا قصد اثبات اعجاز قرآن چنین تفسیر کرده باشند، ولی این عمل، «تفسیر به رأی» است و گوینده آن ممکن است خود را دچار عذاب الهی کند (رک: رضایی، محمد علی، درآمدی بر تفسیر قرآن/356).
مثال دیگر از تفسیر به رأی عبدالرزاق نوفل در مورد این آیه است: (وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ) (نمل/82)؛ «و هنگامى كه گفتار (= فرمان عذاب) برآنان واقع شود، (و در آستانه رستاخيز قرار گيرند)، جنبندهاى را از زمين براى آنان بيرون مىآوريم».
نوفل معتقد است که این دابه (جنبنده)، همان «قمرهای مصنوعی» است که از زمین خارج میشوند و از آن سخنان الحادآمیز گفته میشود!! (رک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث/212 ـ 216).
یکی از اشکالات عمدهای که به اعجاز عددی قرآن وارد است، این است که این ادعاها در رابطه با رسمالخط فعلی قرآن صورت گرفته، در حالیکه آن چیزی که مطرح است، نوع تلفظ آن است، چرا که قرآن از زمانی که به نگارش در آمده، تا امروز یکسان تلفظ شده است، اما رسم الخط آن متحول شده است. امروز الف زینت به واژهها اضافه شده و حروف زیادی اضافه شده است. اگر بحث اعجاز بر پایه آنچه تلفظ میشود، مطرح شود، قابل بررسی است، اما این رسم الخط ممکن است در آینده نیز تغییر کند.
برخی اشکالات به دیدگاه عبدالرزاق نوفل در بحث اعجاز عددی
1. انحراف از مقاصد قرآن
قرآن همواره خود را کتاب هدایت خوانده و همه جا سخن از ذکر و نور و محتوای هدایتگری کتاب خدا است و در هیچ آیهای از آیات کتاب الهی، اشاره و کنایهای به وجود نظم ریاضی در قرآن دیده نمیشود. بزرگان دین نیز قرآن را کتاب هدایت و عمل معرفی کرده و از ما خواستهاند برخورد ما با قرآن، مانند برخورد بیمار با نسخه پزشک باشد. قرآن نیز خود را بزرگترین کتاب هدایت و سعادت معرفی میکند و از قرآن نیز همین مقدار باید توقع داشت، نه آن که توقع داشته باشیم همه مجهولات حوزههای مختلف معارف بشری به کمک قرآن حل شود (ر. ک: پهلوان و شفیعی، ارزیابی و نقد اعجاز عددی قرآن کریم/61).
2. بیتوجهی به زبان قرآن
قرآن در ارتباط با مردم، از زبان عقلانی جاری و مرسوم بین عقلاء بهره میگیرد و بسیار بعید است که خدای حکیم با مخاطبین خود از طریق معما و لغز ارتباط برقرار کند و اگر بخواهد امری را معماگونه بیان کند، معمای او باید به گونهای باشد که تا قیامت معما بماند، چه اگر بشر بتواند چیزی را که مشیت خدا آن را معما خواسته است، کشف کند، نوعی نقض و ضعف برای خداوند خواهد بود. به نظر ما حروف مقطعه قرآن از این مقولهاند، یعنی شواهد و قرائن نشان میدهد که خداوند میخواهد این حروف در قالب رمز و معما باقی بماند (همان/ 62).
3. بررسی گزینشی
اشکال مهمی که بر بسیاری از پژوهشها در اعجاز عددی قرآن وارد است، بررسی گزینشی آیات و واژهها در جهت رسیدن به دیدگاه مطلوب است، به طوری که با نادیده گرفتن برخی الفاظ عملاً به فریفتن مخاطبان خود پرداختهاند و نص قرآنی را بر اهداف و مقاصد خود حمل کردهاند. نگاهی بر مثالهای بیان شده از سوی عبدالرزاق نوفل و دیگر طرفداران اعجاز عددی شاهدی بر این مدعاست.
4. عدم وجود مبنای روشن و نبود هماهنگی
به روشنی معلوم نیست این قرآنپژوه مصری، پژوهشهای خود را درباره تناسب الفاظ قرآن بر چه مبنایی سامان داده است، هرچند خود ایشان در مقدمه کتاب «العجاز العددی» به شکلی مبهم، آن را در سه موضوع جای داده است: (موضوعات مثل و مانند؛ موضوعات متقابل و متضاد؛ موضوعات مرتبط) اما اولاً گاه چنین روابطی میان الفاظ وجود ندارد و گاه آمار ارائه شده صحیح نیست. وی پس از تطبیق درست واژههای «دنیا و آخرت» و «ملائکه و شیطان» درصدد بر آمده است تا پژوهشهای خود را درباره دیگر الفاظ کتاب خدا نیز تکرار کند، اما از آنجا که نتایج کار در اغلب موارد دقیق نبوده است، سخنان وی با توجیهات گوناگون همراه شده است تا تئوری «اعجاز عددی» پذیرفتنی جلوه کند (همان/ 68).
عبدالرزاق نوفل معتقد است دو واژه «حیات و موت» به طور برابر و هرکدام 145 بار در قرآن به کار رفتهاند. این رقم به هیچ وجه صحیح نیست، زیرا واژه «حیات» و مشتقات آن بیش از 240 بار و واژه «موت» و مشتقات آن 165 بار تکرار شده است، یعنی حدود 80 مرتبه کمتر از واژه «حیات»، لذا کوشیده است تا این رقم را این گونه توجیه کند: هرجا «حیات» به حیات زمین مرتبط باشد، تکرار آن را به حساب نمیآوریم و هر جا به حیات خلق ارتباط داشت آن را با همه مشتقات آن میآوریم (ر.ک: نوفل، عبد الرزاق، الاعجاز العددی/10). سوال این است که بر چه اساسی این تفکیک صورت پذیرفته است.
همچنین ایشان «بعث» را با «صراط» سنجیده و نتیجه میگیرد که هر کدام 45 بار به کار رفتهاند (همان/ 31ـ 34)، اما اولا روشن نیست چرا این دو واژه را انتخاب کرده و مثلاً «بعث» را با «قیامت» یا «حشر» نسنجیده است؟ ثانیاً واژه «بعث» و مشتقات آن کمتر از 45 مرتبه تکرار شده است، بنابراین نوفل مترادفهای آن را نیز افزوده است، اما همین کار نیز گزینشی است و مثلاً فعل «یقوم» را برگزیده که دوبار به معنای بعث به کار رفته است در حالی که این فعل با مشتقات آن بارها به معنای بعث به کار رفته و اساساً واژه «قیامت» از همین ریشه است.
نمونه دیگر، دو واژه «اسراف» و «سرعه» است که آنها را در موضوعات متضاد قرار میدهد و نتیجه میگیرد که هر کدام 23 مرتبه در قرآن تکرار شدهاند، اما روشن نیست این دو واژه، چه تضادی با هم دارند؟ آیا عبدالرزاق نوفل میخواهد بگوید: اسراف توأم با سرعت است؟ یا نباید با سرعت اسراف کرد؟! یا اسراف موجب نابودی سریع میشود؟ یا مسرف با سریعالعقاب طرف خواهد بود؟ به نظر میرسد علت انتخاب این دو واژه، نزدیکی ریشههای این دو کلمه و ذکر پشت سرهم آنها در ترتیب معجم است!
عبدالرزاق نوفل معتقد است که لفظ «ابلیس» و «استعاذه از ابلیس» هر کدام 11 مرتبه در قرآن به کار رفته است، این در حالی است که لفظ «ابلیس» 11 مرتبه در قرآن آمده، اما «استعاذه» (از باب استفعال) تنها 4 بار و مجموع کاربردهای این ماده 17 مرتبه است که هیچ کدام با عدد 11 ارتباطی ندارد.
نیز نوفل میگوید: دو واژه «الضالّون» و«الموتی» هر کدام 17 مرتبه در قرآن آمده (همان/ 135ـ 136). روشن نیست ارتباط گمراهان با مردگان چیست؟ آیا تنها گمراهان میمیرند، یا مردگان گمراهند؟ نزدیکترین ارتباط مسبوق به ذهن آن است که منظور از مردن، «مرگ معنوی» باشد، اما با بررسی 17 مورد این واژه، در مییابیم که تنها 2 مورد آن مربوط به «مرگ معنوی» است (پهلوان و شفیعی، ارزیابی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم، پژوهشهای قرآن و حدیث، دفتر 1/ 70).
نتیجهگیری
عبدالرزاق نوفل مصری، گرچه کتاب های زیادی در مورد قرآن، علم و تفسیر نوشته است، اما به نظر می رسد در این راه افراط کرده است.
نوفل یکی از ابعاد اعجاز علمی قرآنکریم را «معجزه عددی» این کتاب آسمانی میدانند، اگرچه برخی ابعاد کشفیات نوفل در معجزه عددی قرآن قابل پذیرش و منطقی به نظرمیرسد، ولی در مواردی وی راه افراط را در پیش گرفته و روابطی که نوفل مدعی کشف آن است، چندان قابل پذیرش نیست. در مورد تناسب تعداد تکرار کلمات قرآن، معیار دقیقی وجود ندارد، چون بعضی کلمات با مشتقات آن حساب شده و بعضی بدون مشتقات مانند: جهنم و جنات.
تعداد زيادى از دانشمندان مسلمان [غیر بهایی]، نظم رياضى قرآن را دنبال كردهاند و به نتايج قابل توجهى رسيدهاند، هر چند كه برخى از محاسبات آنها خطا بوده و يا با اعمال سليقه و ذوق شخصى همراه بوده است. از سخنان طرفين استفاده مىشود كه نظم رياضى قرآن به صورت موجبه جزئيه مورد پذيرش موافقان و مخالفان اعجاز عددى واقع شده است، اما به صورت موجبه كليه (يعنى در همه موارد ادعا شده) مورد قبول نيست، اما اين مطلب بدان معنا نيست كه بگوييم متفكران اسلامى كه اين سخن را گفتهاند بهائى يا منحرف بودهاند. اين گونه برخوردها در مطالب علمى صحيح به نظر نمىرسد (رک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن کریم، 1/243). نظم رياضى قرآن (در همان موارد محدودى كه وجود دارد و مورد پذيرش طرفين است) يك مطلب شگفتانگيز است، چرا كه يك فرد امّى و درس ناخوانده در طى 23 سال كتابى با نظم خاص رياضى آورده است كه در حالات روانى مختلف مثل جنگ و صلح و در مكانها و زمانهاى متفاوت آورده شده است (نه مثل يك دانشمند فارغ از همه چيز كه در يك كتابخانه با آرامش كتابى منظم را تدوين مىكند) و مطالبى عالى و همراه با فصاحت و بلاغت در آن وجود دارد. اين مطلب خود بسى شگفتآور و عجيب است (همان، 1/ 243).
منابع
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
پهلوان، منصور و شریعتی، منصور، «ارزیابی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم»، دو فصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث، دفتر1، پاییز و زمستان 1388.
جوهر، طلحه، الاعجاز العددی فی سوره الفاتحه؛ سوریه، دمشق، انتشارات الحكمه،1997م. 1418هـ
رضایی اصفهانی، محمد علی، درآمدی بر تفسیرعلمی قرآن کریم، قم، اسوه، 1383ش.
قطنه، اشرف عبدالرزاق، رسم المصحف و الاعجاز العددی، بیروت، موسسه علوم القرآنی، س1999م 1420ق.
نوفل، عبدالرزاق، الاعجاز العددی للقرآن الکریم، بیروت، دارالکتاب العربی، 1987م، چ پنجم.
ـــــــــــــــ ، القرآن والعلم الحدیث، بیروت، دارالکتاب العربی، 1973م.
ـــــــــــــــ ، الدعوه الی الاسلام، الشعب، 1970م.
10. ـــــــــــــــ ، کیف و لماذا؟ بیروت، دارالکتاب العربی، 1983م.
11. ـــــــــــــــ ، اسلام و علم جدید، مترجم، حسین وجدانی، تهران، پدیده، 1348ش.
12. ـــــــــــــــ ، قرآن خورشید دانشها، مترجم، سید ابراهیم مکری، تهران، احسان، 1383ش.
ـــــــــــــــ ، معجزه اعداد در قرآن کریم، مترجم، سعید همایون، قم، بوستان کتاب، 1383ش.
ـــــــــــــــ ، معجزه عددی قرآنکریم، مترجم، مصطفی حسینی طباطبائی.
|