گرايش تفسير مديريتي قرآن
نویسنده: محسن عليجاني
گرايش تفسير مديريتي قرآن نویسنده: محسن عليجاني عضو هيأت علمي موسسه آموزش عالي ارشاد دماوند چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسي، تبيين و چگونگي تفسير مديريتي قرآن كريم صورت گرفته است. تفسير مديريت قرآن نوعي تفسير علمي است كه ساز و كار مناسب خود را دارد و از مباني، ضوابط، ابزارها، منابع و موانع عام و خاصي پيروي ميكند. اين پژوهش از روش تلفيقي بهره برده و با رويكردي اعتدالي و منصفانه به موضوع نگريسته و در پايان روشن ساخته كه تفسير مديريتي قرآنكريم امكان پذير، جايز و لازم است؛ اما بايد همچون ساير تفاسير، روشمند و ضابطهمند باشد. واژههاي اصلي: قرآن، مديريت، تفسیر، گرايش، تفسير مديريتي.
طرح مسئله یکی از مسائل مهم عصر حاضر، شناخت دیدگاه اسلام پیرامون مدیریت و مسائل مربوط به آن است. برای شناخت دیدگاه اسلام پیش از هر منبعی باید به سراغ قرآنکریم رفت، چرا که قرآن اصلیترین و اصیلترین منبع اسلام است. اهمیت موضوع آن گاه بیشتر خود را نمايان ميسازد که بدانيم برخی از طرفداران مدیریت علمی، به طور کلی منکر مدیریت اسلامیاند و بر اين باورند که اسلام مطلبي در خصوص مدیریت ندارد و مدیریت دانشي جدید و بيگانه با اسلام است. ما ضمن رد این دیدگاه، چگونگی برداشت صحیح مدیریتی از آیات قرآنکریم را بررسی ميکنيم و با ذکر مثالهايي، روزنهای به روی خوانندگان ميگشاييم. مفهومشناسي تفسیر در لغت: تفسیر مصدر از باب تفعیل و از ریشه فَسر به معنای بیان کردن، جدا کردن، توضیح دادن، آشکار ساختن امر پوشیده، اظهار معنای معقول، بيان معناي سخن و نظاير اين معاني است. بر اين اساس برخي تفسير را مبالغة فسر دانستهاند و برخی معانیای چون: کشف مراد از لفظ مشکل، کشف معنای لفظ و اظهار آن، ایضاح معنای لفظ، شرح قصههای مجمل قرآن، پیدا کردن و واکردن خبر پوشیده، شرح دادن مطلب پنهان، آشکار کردن جنبههای پنهان، شرح کردن کلام خدا، کشف کردن ظاهر قرآن، بیان نمودن معنای سخن و بیان و تشریح معنا و لفظ آیات قرآن را ذکر کردهاند (ر.ک. به: بابايي، علياکبر، روششناسی تفسیر قرآن، 6 ـ 5). تفسیر در اصطلاح: تعاریف زیادی از تفسیر اصطلاحی به عمل آمده است. شاید بهترین تعریف این باشد که تفسیر عبارت است از: بیان مفاد استعمالی آیات قرآن و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره. در این تعریف به مفاد استعمالی آیات، مراد واقعی و جدی خداوند از آیات و مبنای تفسیر اشاره و از آوردن قیود اضافه خودداری شده است (ر.ک. به: همان، 23؛ رضايي اصفهاني، منطق تفسیر قرآن 2، ص 23). مدیریت در لغت: مديريت مصدر جعلی، به معنای اداره کردن، چرخاندن، به جریانانداختن و رساندن است: اما با توجه به واژه انگلیسی آن مدیریت در اصطلاح: برای مدیریت به عنوان یک دانش، تعاریف متعددی صورت گرفته و گفته شده است که تقریباً به تعداد مؤلفان و نویسندگان کتب مدیریتی، تعریف مدیریت وجود دارد؛ لکن وجه مشترک همه تعاریف اين است که مديريت «هنر یا علم اداره یک مجموعه، جهت نیل به هدفهای سازمانی است» (نبوی، محمد حسن، مدیریت اسلامی، 31 و 32؛ مشبکي، مديريت رفتار سازماني، ص 51 تا 55؛ سوزان سي. اشنايدر و ژان لوئي بارسور، مديريت در پهنه فرهنگها، 47). مدیریت اسلامی: مدیریت علمی که تعریفش گذشت برای دنیایی مفید است که پیشرفت، کار و تولید بیشتر و مسائلی از این قبیل ـ با نگاه سكولاريستي ـ برای آنها از هر چیز مهمتر باشد و انسانها را ـ در اشکال مختلف مدیریت ـ فقط بدین منظور در اختیار بگيرند و رهبری کنند، ولی مدیریت در اسلام را این گونه باید تعریف کرد: «هنر و علم اداره يك مجموعه با به کارگیری صحیح در مدیریت اسلامی رعایت قوانین شرع مقدس از مهمترین مسائل است و باید با حساسیت بسیار دنبال شود. اسلام برای اداره جامعه برنامه دارد؛ منتهی نه برنامه کاپیتالیستی و سرمایهداری غربی و نه برنامه کمونیستی و کارگری شرقی؛ برنامهای كه هدف آن ارتقای رشد انسانها در مسیر مستقیم و الهی خویش است (نبوی، محمد حسن، همان، 32). تعریفهای دیگری نیز برای مدیریت اسلامی شده است، از جمله این که: مدیریت اسلامی اداره جامعه است؛ به گونِهای که عزت اسلامی مسلمانان محقق شود. از نظر اینان مدیریت کشورهایی نظیر هند و چین اسلامی است. بـرخی نیز گفتهاند مدیریت اسلامی ارائه نظریات خاص و روشهای علمی ویژه اسلام برای حل مشکلات اجتماعی است (مصباح يزدي، محمد تقي، مشكات 1، پيش نيازهاي مديريت اسلامي، 2/6، بخش آخـر). برخی نيز گفتهاند مدیریت اسلامی یعنی مدیریت مدیران مسلمانان، یعنی اين دانش به بررسی توصیفی نحوه مدیریت مدیران مسلمان در طول تاریخ میپردازد؛ اما همان طور که در تعریف اصلی آوردیم، مدیریت اسلامی، یعنی مدیریتی که تحت تأثیر ارزشهای اسلامی است. وقتی ارزشهای اسلامی بر مدیریت تأثیر عميق بگذارد، آن مدیریت، اسلامی است. مدیری که عمیقاً به ارزشهای اسلامی پایبند است؛ اسلامی است نه مديريتي که بر ارزشهای غربی مبتني است. تمام شاخههای مختلف مدیریت (بازرگانی، صنعتی، کشاورزی، دولتی، اقتصادی، فرهنگی و ...) میتواند تحت حاكميت ارزشهای اسلامی باشد. با این باور، دیدگاه کسانی که به طور کلی منکر مدیریت اسلامیاند و میگویند «علومی از قبیل مدیریت، روانشناسی، جامعهشناسی و حتی اقتصاد، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و این تعابیر ساخته عالمان متعصب مذهبی است که در پی سوء استفاده از مذهب و اعتقاد مردم هستند»، پذيرفته نميشود (ر.ک. به: مصباح یزدی، همان، بخش آخر). تاریخچه: تفسير علمي به طور عام و تفسير مديريت قرآن به طور خاص سابقه چنداني ندارد و ميتوان گفت كه اين نوع تفسير به سده اخير مربوط است و حتي خود واژه مدیریت در اصطلاح علمی و اسلامی پیشینه چندانی ندارد، چرا كه در اسلام واژهای كه مسلمانان و عربها برای مدیریت به کار بردهاند، واژه «تدبیر» است. این واژه در مهمترین منابع اندیشه مدیریتی و سیاسی مسلمانان مانند الاحکام السلطانیه ماوردی به معنای مدیریت آمده است (ر.ك. به: باقر الموسوی، محسن، 33). دانشمندان دیگر اسلامی نظیر ابويعلی فرّاء، ابن خلدون در مقدمه، ابن سینا در تدابیر المنازل او السیاسات الاهلیه همین واژه تدبیر را به جای مدیریت به کار بردهاند (همان، 35). این واژه نزد فیلسوفان و حکیمان مسلمان نيز رایج بوده است. براي مثال فارابی واژه تدبیر را در معنی مدیریت به کار برده است (همان). بر این اساس واژه مدیریت سابقه چندانی ندارد، ولی بحث تدبیر و موضوعات مربوط به آن سابقه زیادی در اسلام دارد، تا آنجا که ماوردی کتابی مستقل در باب سیاست و مدیریت در قرن پنجم هجری تألیف کرده است. با این نگاه مدیریت اسلامی و شرح و بسط آن به صورت پراکنده به زمان شخص پیامبر باز میگردد، زیرا لفظ تدبیر و واژگان مرتبط با آن همچون امرة (فرماندهی و حکمرانی) قدرة (چیرگی بر نیروهای تحت فرمان) سیاسة (فن رهبری مردم) سیادة (سروری) و رعایة (مراقبت از خود و دیگران ، شدت حفظ و مدارا و تحمل و مهربانی با زیردستان) و شرح و توضیح آنها و مسائل مرتبط به آنها در قرآن و احادیث پيامبر9 و اهل بيت: زیاد آمده است (همان، 36 ـ 46). تفسیر مدیریتی قرآن با این عنوان خاص سابقهای ندارد و کتابی در این خصوص با این عنوان تألیف نشده است؛ هر چند که در دهههای اخیر تحت عناوین دیگر به موضوع مدیریت در قرآن و سنت پرداخته شده است، از جمله اثر ارزشمند آقای صمصام الدین قوامی با عنوان «مدیریت از منظر کتاب و سنت» که اثري بسیار مفید است، و یا کتاب کمحجم ولی پر محتوای جناب استاد محسن قرائتی با عنوان «300 اصل در مدیریت اسلامی». مبانی تفسير مديريتي تعریف: مبانی همان پایههایی است که پذیرش و باور آنها مسلم انگاشته شده است و بدون پذیرش همه یا برخی از آنها، رویکرد مفسر در تفسیر و شکلگیری روش یا گرایش و قواعد تفسیری او متفاوت میشود. مبانی تفسیر، همان اصول تفسیر است؛ پیش فرضهای بنیادین است (مودب، رضا، 40). مبانی عام تفسیر مدیریتی: منظور اصولی است که بايد در تمام روشها و گرایشهای تفسیری مورد نظر قرار گیرد؛ از جمله تفسیر مدیریتی قرآن . این اصول و مبانی عبارتاند از: باور به اعجاز قرآن و ابعاد آن، مصونیت قرآن از تحریف، امكان و جواز دستیابی به مراد خداوند، زبان قرآن (که مطابق با قواعد عربی و بر اساس اصول عقلايي محاوره نازل شده است و زبان خاص غیر متعارف نیست)، منابع تفسیر و این که مفسر از چه منابعی استفاده میکند و کدام منبع را قبول دارد يا نمیپذیرد، جامعیت قرآن کریم و این که آیات آن به دوران، بعد یا مردم خاصی اختصاص ندارد، حجت بودن ظواهر قرآن، نیاز مخاطبان به تفسیر ، پیوستگی آیات، نص و قرائت واحد قرآن (جهت آشنایی مفصل با این مبانی: ر.ک. به: مودب، همان). مبانی خاص تفسیر مدیریتی: در تفسیر مدیریتی، مبانیای وجود دارد که خاص این گونه تفسیر است. از جمله مبانی خاص این حوزه تفسیری موارد زير را ميتوان برشمرد: الف) وجود آیات مدیریتی در قرآن: مفسر در این حوزه تفسیری نباید شکی داشته باشد در این که در قرآن اشارات يا آیات مدیریتی وجود دارد. اگر در اصل وجود اینگونه آیات و اشارات تشکیک کند، نمیشود تفسیر مدیریتی به عمل آورد. مخفي نماند كه مباني همان پيش فرضهاست (مودب، 24 ـ 25). ب) تفسیربرداری آیات مدیریتی قرآن: مفسر در ایـن تفسیر بـاید بپذيرد که گـزارههای مدیریتی قرآن تفسیربَردار است، يعني نكات مديريت قرآن به توضيح، تبيين و كشف معناي استعمالي الفاظ و آيات و در نهايت پردهبرداري از مراد واقعي خداوند نياز دارد. به عنوان مثال در آیه 55 سوره یوسف که میفرماید: Gقَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌF؛ آیا انی حفیظ علیم معنادار است یا خیر؟ اگر نباشد، نمیتوان از آن تفسیر مدیریتی ارائه کرد. ج) یکسان نبودن یافتههای مدیریت علمي: مفسر باید بپذيرد که مطالب علم مدیریت یکسان نیست؛ بلکه برخی از آنها قطعی و برخی ظنّیاند. همه مطالبی که در دانش مدیریت یافته میشود، قطعی نیستند؛ نه اين كه همه يافتهها را قطعي پنداشته يا همه يافتهها را ظنّي بپندارد (مستفاد از: رضایی اصفهانی، مباحث تفسیر علمی و تفسیر به رأی). قواعد تفسير مديريتي تعریف: قواعد تفسیر یکی از اصول پنجگانه تفسیر است. قواعد کلی تفسیر مهمترین بخش از اصول تفسیر را تشکیل میدهد و در هرگونه تفسیری، از جمله تفسیر مدیریتی، بايد رعایت گردد. اموری که بدون شناخت و رعایت آنها، تفسیر صحیح سامان نمییابد، قواعد تفسیر نام دارد. قواعد عام و کلی: قواعدی که در تمام گونههای تفسیر باید رعایت گردد، قواعد عام تفسیر است. قواعدی كه تاكنون استقصا و تدوين شده است، عبارتاند از: در نظر گرفتن قرائت صحيح قرآن، توجه به مفاهيم كلمات قرآن در زمان نزول، در نظرگرفتن قواعد ادبيات عرب، در نظر گرفتن قرائن، مبنا بودن علم و علمی، در نظرگرفتن انواع دلالتهای کلام، احتراز از ذکر بطون برای آیات بر اساس آرای بشری و استحسانهاي ذوقی و سلیقهای (ر.ک. به: بابايي، 64؛ رجبي، محمود، روش تفسیر قرآن، 42 ـ 190). قواعد خاص تفسیر مدیریتی: برخی از قواعدی که خاص این گونه تفسیر است، عبارتاند از: الف) رعایت ظاهر آیات مدیریتی: مفسر نباید تفسیرش بر خلاف ظاهر آیه باشد. اگر تفسیر مدیریتی و برداشت مدیریتی بر خلاف ظاهر باشد، باید دلیل معتبر از خود قرآن یا سنت پیامبر و معصومان یا حکم قطعی عقلی داشته باشد. ب) تحمیل نکردن مطالب ظنّی مدیریتی بر قرآن: مفسر باید متوجه باشد که چیزی را به قرآن تحميل نکند. او قرار است از قرآن بهره ببرد؛ نه این که به قرآن بهره رساند؛ آن هم بهره احتمالی. قرار است که قرآن هدایتگر او باشد، نه او هدایتگر قرآن؛ مگر این که یقین داشته باشد فلان مطلب مدیریتی قطعی و ثابت شده است که در آن صورت میتواند بر اساس آن، آیه را تفسیر کند. اين موضوع در قسمت مباني نيز اشاره شد؛ اما در آن جا بحث روي اصل باور اين نكته بود كه يافتههاي ظني هم وجود دارد و تمام يافتهها قطعي يا اطميناني نيست، ولي در اين جا منظور اين است كه آن يافتههاي ظني را بر قرآن تحميل نكند. ج) اطميناني بودن برداشتهاي مفسر: مفسر نباید از آیات مدیریتی قرآن، برداشتهای خیالی، ظنّی و احتمالی داشته باشد، مگر این که قید کند و اظهار کند که این برداشت احتمالی است. در نسبت دادن يک معنا و مفهوم به خداوند باید کاملاً دقت کرد و هر برداشتی را به خداوند نسبت نداد، مثل این که کسی بگوید منظور قرآن از مترفین، مدیران مرتجع و سرمایهدار است، در حالی که اولاً این واژه به این معنا نیامده است و ثانیاً صرف سرمایه داشتن تخلف نیست. اين يك قاعده است كه برداشتهاي مديريتي بايد معقول يا مشروع باشند. روششناسي تفسير مديريتي تعریف: منظور از روش تفسیر، همان چگونگی کشف معانی و مقاصد آیات قرآن است. به کار بردن روش صحیح در تفسیر ، مفسر را به هدف مطلوب میرساند، ولی به کارگیری روش غلط او را از اهداف تفسیر دور میکند. (رضايي اصفهاني، 21) روشهای عام تفسیری: در حال حاضر روشهای تفسیر مختلفی وجود دارد، همچون روش تفسیری قرآن به قرآن، روش تفسیری قرآن به روایت، روش تفسیری اجتهادي و عقلی، روش تفسیر علمی، روش تفسیر اشاری. در این روشها ابزار و منبع تفسیر به ترتیب عبارتاند از: خود قرآن کریم، روایات معتبر ـ و شاید غیر معتبر ـ اجتهاد و عقل و قوانین علمی، اشارات و رموز تفسیری که از تمام این روشها در جای خود استفاده کند، از یک روش کامل و جامع استفاده کرده است (جهت آشنایی بیشتر با روش کامل و جامع ر.ک. به: همان، 323). روشهای خاص تفسیر مدیریتی: از نظر روشی، تفسیر مدیریتی یک نوع تفسیر علمی قرآن است. در این گونه تفسیر علاوه بر این که میتوان از روشهای عام تفسیری بهره برد، روش خاص علمی خود را نیز دارد. روش خاص تفسیر مدیریتی را از دو منظر بررسی میکنیم. الف) روش علمي مطلوب و نامطلوب اول ـ روش علمي مطلوب در اینجا به دو صورت است: یک. روش استخدام مسائل علم مدیریت (مانند اخلاق مدیریت) در تفسیر قرآن، مثلاً شرح صدر مدیر و عدم واکنش سریع در برابر مخالفان خود و استخدام این نکته در تفسیر آیه شریفه Gقَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَيَسِّرْ لِي أَمْرِيF؛ (طه/ 25 و 26) «موسی گفت: پروردگارا، سینهام را برایم گشاده ساز و کارم را برای من آسان گردان». دو. روش نظریهپردازیهای مدیریتی از قرآن، یعنی استنباط یک نظام کلی مدیریتی از قرآن؛ مثلاً استنباط نظام برنامه ریزی طولانی مدت از آیات مربوط به هفت سال قحطی ـ در داستان حضرت یوسف7 ـ که فرمان دادند گندم بکارند و محصول را انبار کنند تا در هفت سال قحطی مشکلی نداشته باشند. یا مانند استنباط نظام داوطلبی و معرفی افراد برای یک مسئولیت . به این معنا که نه تنها اشکال ندارد که افراد خودشان را برای پذیرش یک مسئولیت و انجام مدیریت یک مجموعهای معرفی کنند، بلکه لازم است که خود را ارائه دهند و بشناسانند. این امر ـ نامزد شدن برای کاری ـ از آیه شریفه Gقَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌF؛ (یوسف/ 55) «یوسف گفت: مرا بر خزانه های این سرزمین بگمار که من نگهبان امور و به اداره کارها دانایم» قابل استنباط است. دوم ـ روش علمي نامطلوب در تفسیر مدیریتی: اين روش هم به دو صورت ممکن است: یک. به صورت استخراج همه مسائل و جزئیات علم مدیریت از قرآن: روشن است که این روش غلط است، زیرا قرآن کتاب هدایت است؛ نه کتاب علمی. پس نباید توقع داشت که تمام جزئیات علوم از آن استخراج شود. این روش سر از تفسیر به رای، و اجتهاد و استنباط شخصی و سلیقهای در میآورد. دو. تحمیل نظریات بر آیات قرآن: قبلاً اشاره کردیم که مفسر نباید هدایتگر قرآن باشد و هر چه نظریه از بیرون یافت، به قرآن بچسباند و معنای جدیدی به آیات قرآن تحمیل کند. به عکس باید مفسر از قرآن خط بگیرد و قرآن هدایتگر او باشد. تحمیل نظریه به قرآن بدون داشتن دلیل قطعی و معتبر، تفسیر به رای و سلیقه است (رضايي اصفهاني، همان، بحث تفسير به رأي؛ مودب، سيد رضا، ص 244 ـ 247). ب) روش تدوين ترتیبی و روش تدوين موضوعی تفسیر مدیریتی میتواند به صورت ترتیبی يا موضوعی باشد. تفسیر ترتیبی هم میتواند به ترتيب نزول آیات يا مصحف کنونی باشد، البته به ترتیب نزول آیات خیلی بهتر است. تفسیر موضوعی مدیریتی نیز به سه شیوه می تواند صورت بگیرد . یک. درون قرآنی: مثلاً «سازماندهی در قرآن» به عنوان یک موضوع انتخاب شود و ببینیم که چه آیاتی پیرامون این موضوع در قرآن وجود دارد و قرآن در این خصوص چه میگوید. این شیوه سنّتی است. دو. برون قرآنی: یعنی موضوع را از بیرون میگیریم و آن را به قرآن عرضی میکنیم و نظر موافق و مخالف قرآن را در میآوریم و استنباط میکنیم که آیات قرآن موافق آن موضوع است یا مخالف. این شیوه مرحوم صدر است. سه. تطبیقی: یک موضوع را انتخاب می کنیم و نظر قرآن و علم مدیریت را درباره آن در آوریم، مقایسه کنیم و به یک نتیجه برسیم. این شیوه گاهی به تولید علم منجر میشود. از مجموع بحث روشهای خاص تفسیر مدیریتی معلوم شد که هفت روش در این گونه تفسیری قابل قبول است که عبارتاند از: 1. استخدام مسائل علم مدیریت در قرآن. 2. نظریهپردازیهای علمی مدیریتی از قرآن 3. روش ترتیبی به ترتیب نزول آیات. 4. روش ترتیبی به ترتیب مصحف. 5. روش موضوعی به شیوه درون قرآنی 6. روش موضوعي به شیوه برون قرآنی. 7. روش موضوعی به شیوه تطبیقی. همچنین دو روش را قبول نکردیم الف) استخراج جزئیات علم مدیریت از قرآن. ب) تحمیل نظریات بر قرآن (مستفاد از: رضایی اصفهانی، همان، مباحث تفسیر علمی، تفسیر به رأی و تفسیر موضوعی). آسیبشناسي تفسير مديريتي در حوزه خاص مدیریت آسیبهای تفسیر عبارتاند از: یک. مفسر شرایط لازم را نداشته باشد، یعنی در بحث بدون داشتن تخصص در علم تفسیر و علم مديريت نظر بدهد و بگوید که مراد از این یا آن آیه چیست. شرایطی که مفسر باید داشته باشد، عبارتاند از: آشنایی با ادبیات عرب، آگاهی از شان نزول آیات، اطلاع از ناسخ و منسوخ و علوم قرآن، اطلاع از علم فقه، احادیث، اصول فقه، قرائتهای مختلف، اصول دین و ... (رضايي، اصفهاني، در آمدي بر تفسير علمي قرآن، 53). دو. از روش صحیح در تفسیر قرآن پیروی نکند، زیرا برخی روشها نادرست و حتی موجب انحراف در تفسیر است، مانند تفسیر به رای (همان، 54). سه. تفسیر با سنت قطعی منافات داشته باشد، یعنی برداشتی که از آیه کرده، مخالف بیان پیامبر و ائمه باشد. این برداشت غلط است و این روش آسیبی برای تفسیر صحیح است، زیرا پیامبر و امامان مبیّن قرآن کریم هستند و مخالفت با بیان ایشان، مخالفت با خود قرآن است (همان، 54). چهار. تفسیر بر اساس پیش فرضهای غیر ضروری باشد، یعنی بر اساس افکار و عقاید شخصی و تمایلات خود مفسر. در واقع وي تمایلات و عقاید شخصی خود را بر کلام الهی تحميل کند. این عمل شرعاً حرام است (همان، 57). پنج. تفسیر آیه مخالف با آیات دیگر قرآن باشد. منظور ما مخالفت تباینی (مخالفت از نوع تناقص یا تضاد) است که قابل جمع عرفی نباشد؛ نه مخالفت ظاهری که قابل جمع عرفی است، مانند عام و خاص و مطلق و مقید (همان، 57 و 58). شش. تفسیر آيه مخالف حكم قطعي عقل باشد، یعنی مفسر حکم قطعی عقل را در تفسیر نادیده بگیرد و بر خلاف آن اظهار نظر کند (همان، 58). هفت. تفسیر بر اساس منابع صحیح نباشد، یعنی تفسیر بر اساس دلیلی عقلی یا نقلی معتبر و یا آیات محکم خود قرآن نباشد و بدون مراجعه به منابع معتبر انجام بگيرد. این نیز تفسیر به رأی و مذموم است (همان، 60). مثال: اطاعت پذیری و رعایت سلسله مراتب اداری در مدیریت و سازمان امری لازم و ضروری است، اما عقل در این جا قیود و شرایطی را لازم میداند، از جمله این که مدیری که اطاعت او لازم است، باید عاقل باشد و دیگر شرایط مدیریت از جمله تدبیر و قدرت علمی و عملی را داشته باشد. حال اگر کسی به استناد اطلاق آیه اطاعت، بگوید که اطاعت از هر امیری لازم است؛ و هر چند بیکفایت و بیتدبیر، خلاف حکم عقل است ـ گذشته از مخالفت این برداشت با آیات دیگر و روایات قطعی ـ زیرا بدون در نظر گرفتن حکم قطعی عقل صورت گرفته است. به حکم عقل امیران نالایق، بیخرد و ناآشنا خارج میشوند؛ به علاوه این برداشت با سیاق آیه هم نمیسازد. 6. موضوعات و نمونهها موضوعات مديريتي در قرآن: در قرآن کریم اشارههاي زیادی به موضوعات مختلف مدیریتی شده است و استفادههای مدیریتی فراوانی میتوان از آن برد. موضوعاتی نظیر لیاقت و کاردانی و ملاک ارتقاء (بقره/ 34)، نابود نکردن منابع (بقره/ 71) پیگیری کارها (بقره/ 87)، تشویق و تنبیه (بقره/ 160 ـ 159) تفویض مسئولیت و توانائی (بقره/ 232)، علم و توانائی و شفافسازی به عنوان شرایط مدیر (بقره/ 247) ارزیابی عملکرد به عنوان وظیفه مدیر (بقره/ 249)، توجه به کارکنان (آلعمران/ 20)، مدیریت بحران (آلعمران/ 153) آگاهي از گذشته (آلعمران/ 48)، نظارت و اقتدار (آلعمران/ 104) و ... برخی از مفسران معاصر حداقل سیصد نکته مدیریتی از قرآن استخراج کردهاند (ر.ک. به: قرائتی، محسن؛ اسلامی، احمد، مدیریت اسلامی). در منابع کاملتر سخن از موضوعاتی همچون تعریف مدیریت، ضرورت و اهمیت مدیریت، اهداف کلی مدیریت، مبانی فلسفی مدیریت، نقش تربیتی مدير، امانت بودن مدیریت، الگوهای مدیریت در قرآن، آفات مدیریت، برنامهریزی، تصمیمگیری، اجرا، گزینش و معیارها سازماندهی و تقسیم کار، انگیزش، نظارت و پیگیری و اهمیت آن، انواع نظارت، نظارت مردمی، مردمی بودن مدیر (مردم دوستی)، مردمگرایی و توجه به مردم و... به میان آمده است (ر.ک. به: عباسینژاد، محسن، راهنماي پژوهش در قرآن و علوم روز (1) ـ قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، براي نمونه برخي از موضوعات و آيات آنها را ذکر ميکنيم). انتخاب هدف و برنامهریزی: 25 حدید، 74 فرقان، 191 تا 194 آل عمران، 56 ذاریات. سازماندهی: 59 تا 65 انفال و 157 اعراف. کنترل و نظارت: 14 فجر، 2 و 3 عنکبوت، 16 تا 19 ق. ساختار نظامهای طبیعی، وجود قانونمندی، نظم و ترتیب: 3 تا 5 ملک، 37 تا 40 یس، 5 تا 12 الرحمن و 6 تا 16 نبأ. ارزشیابی، تشویق و تنبیه: آیات 1 تا 57 از سوره واقعه و 18 تا 26 از سوره نبأ (ر.ک. به: چینی فروش، غلامرضا، نگرشی تحلیلی بر مبانی مدیریت اسلامی، 21 ـ 22 و 25 ـ 26 و نیز ر.ک. به: رئیسالسادات، سید حسین، مبانی مدیریت اسلامی، 68). نمونهها: در اينجا نمونههایی از برداشتهای مدیریتی از آیات قرآنکریم را بيان ميكنيم. یک. در واگذاری مسئولیتها باید میان ویژگیهای فرد و مسئولیت مورد نظر تناسب وجود داشته باشد. Gقَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌF؛ (يوسف/ 55) «... من نگهدارنده و آگاهم». دو. شرح صدر یکی از صفات لازم مدیریت است . Gقَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِيF، (طه/ 25). Gأَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَF، (انشراح/ 1). در آیه اول موسی7 برای رفتن نزد فرعون و انجام چنين ماموريتي از خداوند شرح صدر ميخواهد. در آيه دوم خداوند خطاب به پیامبر اکرم میفرماید: آیا سینهات را نگشودم؟ به تو شرح صدر ندادم؟ روایت نیز این برداشت (لزوم شرح صدر برای مدیر) را تأيید میکند؛ آن جا که امام علی7 میفرماید: «آلة الرئاسة سعه الصدر»؛ (نهج البلاغه، ح 176). سه. مدیر بايد اصل محبت به زيردستان را در نظر بگیرد. Gوَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَF؛ (حجر/ 88). «بال (عطوفت و فروتنى) خود را براى مؤمنان فرو آر». نتیجه مدیریت اسلامی داریم و انکار آن انکار مسلمات است. این مدیریت با برخی مطالب مدیریت علمی مخالف است و برخی از آنها را تائید و برخی نکات را اضافه میکند؛ نظیر انگیزه الهی داشتن در مدیریت. تفسیر مدیریتی قرآن امکانپذیر، جایز و لازم است. تفسیر مدیریتی قرآن اصلیترین کار برای تبیین مدیریت اسلامی است، لذا ابتدا باید به سراغ قرآن رفت. مسلمانان از ابتدای ظهور اسلام بحث مدیریت را داشتهاند؛ از مدیریت پنهانی گرفته تا علنی و عمومی. معنا ندارد که خداوند به زندگی بشر توجه داشته باشد، ولی کیفیت اداره آن را وانهد. در اسلام بیان کیفیت آن در قرآن، سنت نبوی و سنت اهل بيت آمده است. تفسیر مدیریتی قرآن به چندگونه صورت میگیرد؛ روش علمی، گرایش تفسیری، روش تربیتی، روش موضوعی و... . همچنین گاهی رجوع به آیات به منظور توضیح مدیریتی آیات است، گاهی براي بررسی نکات مدیريتی در آیات و زماني با نگاه مديريتي به آيات قرآن. تفسیر مدیریتی همچون سایر تفاسیر، شرایط، قواعد، روشها، مبانی و آسیبهای خود را دارد که فراگیری آن لازم است. از جمله شرایط تفسیر مدیریتی آشنایی با دو حوزه قرآنی و مدیریتی است. از آنجا که تفسیر مدیریتی یک نوع تفسیر علمی است، باید روشهای قابل قبول در تفسیر علمی در آن به کار رود، یعنی استخدام مسائل علم مدیریت و نظریهپردازیهای علمی یا استخراج برخی مسائل علم مدیریت از آیات قرآن؛ اما استخراج جزئیات علم مدیریت از قرآن یا تحمیل نظریات خود بر آیات قرآن صحیح نیست. اگر مسئلهای مدیریتی را به قرآن عرضه کردیم و پاسخی نیافتیم، به تاویل، توجیه و پاسخ تراشي نمیپردازیم؛ بلکه پرچم تسلیم را بلند میکنیم و به سراغ منابع دیگر میرویم.
منابع 1. اسلامی، احمد، مدیریت اسلامی، اصفهان، جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، 1366، چ اول. 2. بابايي، علي اكبر، (و ديگران)، روش شناسي تفسير قرآن، انتشارات سمت، تهران، چ دوم. 3. باقر الموسوي، محسن، مدیریت و نظام اداری از دیدگاه اما علی7، ترجمه سید حسین سیدی، انتشارات آستانقدس رضوی، مشهد، 1386، چ چهارم. 4. تقوی راد، محمد علی، لغزشگاه های مدیریت از دیدگاه اسلام، تهران، انتشارات مسعی (سعادت آباد)، تهران، 1383. 5. جمعی از نویسندگان، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر معارف، 1384، چ اول. 6. چینیفروش، غلامرضا، نگرشی تحلیلی بر مبانی مدیریت اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1384. 7. حسینی بهشتی، محمد، مدیریت در اسلام، انتشارات قیام، قم، 1383. 8. رئیسالسادات، سید حسین، مبانی مدیریت اسلامی، انتشارات ماهوان، مشهد. 9. رجبی، محمود روش تفسیر قرآن، موسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه، 1383، چ اول. 10. رضايي اصفهاني، محمد علي، در آمدي بر تفسير علمي قرآن، انتشارات اسوه، 1383، چ دوم. 11. رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر قرآن (2)، روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، انتشارات جامعة المصطفی العالمیه، قم، 1387، چ سوم. 12. سوزان سي. اشنايدر و ژان لوئي بارس، مديريت در پهنه فرهنگها، ترجمه: دكتر سيد محمد اعرابي و داود ايزدي، انتشارات دفتر پژوهشهاي فرهنگي، تهران، 1382، چ دوم. 13. عباسینژاد، محسن، (و همکاران)، راهنمای پژوهش در قرآن و علوم روز (1)، قرآن، مدیریت و علوم سیاسی، تهران، بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، 1384، چ اول. 14. علیزاده، محمد جواد، قرآن و مدیریت راستین، انتشارات رستگار، مشهد، 1382. 15. عناقه، عبدالرحیم، درآمدی بر مدیریت اسلامی، انتشارات غزل، اصفهان. 16. قرائتی، محسن، 300 اصل در مدیریت اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1386، چ سوم. 17. قوامی، صمصام الدین، مدیریت ازمنظر کتاب و سنت، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، قم، 1383. 18. لاهوتي اشكوري، محمدرضا، انتشارات ملكان، تهران، 1388، چ اول. 19. لودین، شهین، اصول مدیریت از دیدگاه قرآن و احادیث، مشهد، دانشگاه فردوسی، نشر واسع، مشهد. 20. مشبكي، اصغر، انتشارات ترمه، تهران، 1377، چ اول. 21. مصباح یزدی، محمد تقی، مشکات 2/6، پیش نیاز های مدیریت اسلامی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، قم، 1384، چ اول. 22. مودب، سيدرضا، مباني تفسيرقرآن، انتشارات دانشگاه قم، 1386، چ اول . نبوی، محمد حسن، مدیریت اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، (نشر موسسه بوستان كتاب)، قم، 1382، چ هفتم. |
منبع :مجله تخصص قرآن وعلم